کلمه جو
صفحه اصلی

intomb


قبر کردن، دفن کردن، قبر بودن یا شدن برای، زیر خاک کردن

انگلیسی به فارسی

انموم


انگلیسی به انگلیسی

• entomb, bury, inter, place in a tomb or grave


کلمات دیگر: