کلمه جو
صفحه اصلی

shoed

انگلیسی به فارسی

shoed


انگلیسی به انگلیسی

• equip with shoes; put on shoes; fit a horse with horseshoes

جملات نمونه

1. Sho? t wondered why that was and suggested that it might have something to do with the mating system.
[ترجمه ترگمان]Sho \"؟\" در عجب بودم که چرا این کار را کردم و گفتم شاید ربطی به سیستم mating داشته باشد
[ترجمه گوگل]شو؟ چرا تعجب می کنید که چرا اینطور بوده است و پیشنهاد کرد که ممکن است چیزی در رابطه با سیستم جفتگیری وجود داشته باشد

2. Shoed by many statistics data, more than 70% of the failures of hydraulic system are caused by hydraulic oil pollution.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]بیش از 70٪ از خرابی های سیستم هیدرولیکی به دلیل آلودگی نفتی هیدرولیک ناشی از آمار بسیاری است

3. Let's go to town and get shoed.
[ترجمه ترگمان]بیا بریم به شهر و shoed بگیریم
[ترجمه گوگل]بیایید به شهر برویم

4. A Florida study shoed similar results.
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه در فلوریدا نتایج مشابهی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]مطالعه فلوریدا نتیجه مشابهی را به دست آورد

5. The children were well shoed.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]بچه ها خوب بودند


کلمات دیگر: