جادوگر، لرز، لرزه، خرده، ارتعاش، ریزه، لرزیدن، از سرما لرزیدن، لرزاندن، خرد کردن، مرتعش کردن
shivers
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• sudden attack of the chills, attack of shuddering
جملات نمونه
1. the shivers
تب ولرز،لرزه ی شدید
کلمات دیگر:
جادوگر، لرز، لرزه، خرده، ارتعاش، ریزه، لرزیدن، از سرما لرزیدن، لرزاندن، خرد کردن، مرتعش کردن