کلمه جو
صفحه اصلی

play fast and loose


شل کن سفت کن کردن، نارو زدن

انگلیسی به انگلیسی

• act recklessly, act rashly, act hastily without thinking ahead

جملات نمونه

1. They played fast and loose with investors' money.
[ترجمه ترگمان]آن ها با پول سرمایه گذاران سریع و آزاد بازی کردند
[ترجمه گوگل]آنها با پول سرمایه گذاران سر و کار داشتند

2. Stop playing fast and loose with that girl's feelings can't you see you're upsetting her?
[ترجمه ترگمان]انقدر سریع بازی نکن و با احساسات اون دختره شل میشی، نمی بینی داری اونو ناراحت می کنی؟
[ترجمه گوگل]توقف بازی سریع و سستی با احساسات آن دختر نمی تواند ببینید که شما او را ناراحت می کنید؟

3. And there is his willingness to play fast and loose with the facts.
[ترجمه ترگمان]و تمایل او برای بازی سریع و آزاد با حقایق وجود دارد
[ترجمه گوگل]و تمایل وی به بازی با حقایق و سریع است

4. Besides, it is playing fast and loose with the statistics to take 1981 as the baseline for the Government's claims.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در حال بازی سریع و آزاد با آمار سال ۱۹۸۱ به عنوان اساس ادعاهای دولت است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این بازی با آمار سریع و شلوغ شروع می شود تا سال 1981 به عنوان پایه ای برای ادعاهای دولت باشد

5. They probably see it as a place where government plays fast and loose with tax dollars.
[ترجمه ترگمان]آن ها احتمالا آن را به عنوان محلی می بینند که در آن دولت با دلارهای مالیاتی بازی می کند و آزاد می شود
[ترجمه گوگل]آنها احتمالا آن را به عنوان مکانی که در آن دولت به سرعت و با دلارهای مالیاتی خراب می شود، می بیند

6. To say that the Wattersons had played fast and loose with their investors' capital was an understatement.
[ترجمه ترگمان]گفتن اینکه the با سرمایه گذاران خود به سرعت بازی کرده و رها شده بود، واقعا کتمان حقیقت بود
[ترجمه گوگل]می گویند که واتسونس با سرمایه سران سرمایه گذاران خود سر و کار داشت و کم و زیاد شد

7. In what follows, I shall play fast and loose with these words and the subtle distinctions between them.
[ترجمه ترگمان]در ادامه، من با این کلمات و the ظریف بین آن ها بازی خواهم کرد
[ترجمه گوگل]در ادامه، من با این کلمات و تمایز ظریف بین آنها بازی می کنم

8. Don't play fast and loose with her affections.
[ترجمه ترگمان]زود بازی نکن و با affections شل کن
[ترجمه گوگل]آیا با عواطف خود بازی نکنید

9. Then repeated used its play fast and loose to explain everything, let a lot of analysis to be cast into the shade.
[ترجمه ترگمان]سپس با سرعت و شل بازی خود را برای توضیح همه چیز استفاده کرد، اجازه دهید آنالیز بسیار زیادی در سایه ایجاد شود
[ترجمه گوگل]سپس تکرار میکرد که بازی را سریع و آزادانه برای توضیح همه چیز به کار میبرد، اجازه دهید تجزیه و تحلیلهای زیادی در سایه انجام شود

10. How can you play fast and loose with a girl's affections?
[ترجمه ترگمان]چطور می تونی با احساسات یه دختر آزاد و شل بازی کنی؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانید با عواطف دختران به سرعت و با سستی بازی کنید؟

11. That guy has a bad reputation play fast and loose with the girls around him.
[ترجمه ترگمان]اون یارو شهرت بدی داره که با دخترا دور و بر خودش بازی می کنه
[ترجمه گوگل]این پسر شهرت بدی دارد و با دختران اطراف او بازی می کند

12. He had been allowed to play fast and loose long enough.
[ترجمه ترگمان]او اجازه داده بود که به اندازه کافی آزاد و شل بازی کند
[ترجمه گوگل]او اجازه داده بود که به سرعت بازی کند و به اندازه کافی بلند شود

13. Don't begin by trying to play fast and loose with me.
[ترجمه ترگمان]سعی نکن سریع بازی کنی و با من فرار کنی
[ترجمه گوگل]با سعی در بازی با من و سرنوشت خود شروع نکنید

14. Read the five drum in the middle of the night, but the play fast and loose.
[ترجمه ترگمان]پنج بشکه را در وسط شب بخوانید، اما بازی سریع و شل است
[ترجمه گوگل]در میان وعده پنج طبل را بخوانید، اما بازی سریع و سست است


کلمات دیگر: