بطور مخاطره میز‹ از روی عدم نزاکت
riskily
بطور مخاطره میز‹ از روی عدم نزاکت
انگلیسی به فارسی
خطرناک
انگلیسی به انگلیسی
• dangerously, hazardously, perilously
جملات نمونه
1. Or the writer may, riskily, ask the questioners what is real, anyway?
[ترجمه ترگمان]یا نویسنده ممکن است از the بپرسد که حقیقت چیست؟
[ترجمه گوگل]یا نویسنده ممکن است، با ریسک پذیری، از متقاضیان بپرسد که چطور واقعی است؟
[ترجمه گوگل]یا نویسنده ممکن است، با ریسک پذیری، از متقاضیان بپرسد که چطور واقعی است؟
2. He lost the game by playing too riskily.
[ترجمه ترگمان]بازی را با بازی کردن زیادی از دست داد
[ترجمه گوگل]او با بازی بسیار خطرناک بازی را از دست داد
[ترجمه گوگل]او با بازی بسیار خطرناک بازی را از دست داد
3. Riskily, his government favoured the Malays at the expense of the Chinese and got away with it without too much social unrest.
[ترجمه ترگمان]Riskily، دولت او the را به قیمت چینی ها مورد توجه قرار داد و بدون ناآرامی های اجتماعی زیادی با آن کنار رفت
[ترجمه گوگل]به رغم آنکه دولت او مالزیان را به نفع چینی ترجیح داد و بدون هیچگونه نا آرامی اجتماعی از آن عبور کرد
[ترجمه گوگل]به رغم آنکه دولت او مالزیان را به نفع چینی ترجیح داد و بدون هیچگونه نا آرامی اجتماعی از آن عبور کرد
4. Finally, they decided to drive me home and to drive to home with alcohol riskily.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، آن ها تصمیم گرفتند مرا به خانه ببرند و با مشروبات الکلی به خانه باز گردند
[ترجمه گوگل]در نهایت، آنها تصمیم گرفتند من را به خانه بکشند و به راحتی با الکل به خانه بروند
[ترجمه گوگل]در نهایت، آنها تصمیم گرفتند من را به خانه بکشند و به راحتی با الکل به خانه بروند
5. Being a writer is like being one of those riskily overbred pedigreed dogs—a French bulldog, for instance—poorly suited for survival despite their very special attributes.
[ترجمه ترگمان]نویسنده بودن مثل این است که یکی از آن سگ های riskily با اصل و نسب فرانسوی است - یک سگ بولداگ فرانسوی است که با وجود ویژگی های خاص خود برای بقا مناسب نیست
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نویسنده، مانند یکی از این سگهای نژادپرست با ریسک پذیری بیش از حد، یک بولدوز فرانسوی است، به عنوان مثال - به دلیل خواص بسیار ویژه ای برای زنده ماندن مناسب است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نویسنده، مانند یکی از این سگهای نژادپرست با ریسک پذیری بیش از حد، یک بولدوز فرانسوی است، به عنوان مثال - به دلیل خواص بسیار ویژه ای برای زنده ماندن مناسب است
6. He said, "It seemed like Curt was trading too aggressively and too riskily and yet was getting rewarded for it. "
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" چنین به نظر می رسید که Curt به شدت تجارت می کند و بیش از حد افراط می کند و در عین حال پاداش آن را می گیرد \"
[ترجمه گوگل]او گفت، 'به نظر می رسید که کورت بیش از حد پرخاشگر و بسیار خطرناک بود و در عین حال برای آن پاداش دریافت کرد '
[ترجمه گوگل]او گفت، 'به نظر می رسید که کورت بیش از حد پرخاشگر و بسیار خطرناک بود و در عین حال برای آن پاداش دریافت کرد '
7. Finally, they to drive me home and to drive to home with alcohol riskily.
[ترجمه ترگمان]بالاخره، آن ها مرا به خانه می رانند و با riskily الکل به خانه باز می گردند
[ترجمه گوگل]سرانجام، آنها من را به خانه می کشند و به راحتی با الکل به خانه می روند
[ترجمه گوگل]سرانجام، آنها من را به خانه می کشند و به راحتی با الکل به خانه می روند
8. After thinking for a while, the little dog came up with many ways, riskily biting its tail, but it didn't succeed.
[ترجمه ترگمان]بعد از مدتی فکر کردن، سگ کوچک با راه های بسیاری ظاهر شد و دمش را گاز گرفت، اما موفق نشد
[ترجمه گوگل]پس از مدتی فکر کردن، سگ کوچولو با روش های بسیاری روبرو شد، به طرز خطرناکی دم می زد، اما موفق نشد
[ترجمه گوگل]پس از مدتی فکر کردن، سگ کوچولو با روش های بسیاری روبرو شد، به طرز خطرناکی دم می زد، اما موفق نشد
کلمات دیگر: