(یونان باستان - وابسته به تمدنی که بین 3000 تا 1100 سال پیش از میلاد در جزیره ی کرت شکوفا بود) مینوان، مربوط به تمدن باستان عصر مفره جزیره کرت
minoan
(یونان باستان - وابسته به تمدنی که بین 3000 تا 1100 سال پیش از میلاد در جزیره ی کرت شکوفا بود) مینوان، مربوط به تمدن باستان عصر مفره جزیره کرت
انگلیسی به فارسی
مینا
مربوط به تمدن باستان عصر مفرغ جزیره کرت
انگلیسی به انگلیسی
• belonging to the ancient minoan culture on the island of crete (3000 - 1100 bc); from ancient crete
جملات نمونه
1. It may be that Minoan ships were built and repaired here.
[ترجمه ترگمان]ممکن است کشتی های Minoan ساخته و تعمیر شوند
[ترجمه گوگل]ممکن است کشتی های Minoan در اینجا ساخته شده و تعمیر شوند
[ترجمه گوگل]ممکن است کشتی های Minoan در اینجا ساخته شده و تعمیر شوند
2. This was at the very end of the Minoan period, during a time of earthquakes.
[ترجمه ترگمان]این در انتهای دوره Minoan، در زمان وقوع زلزله بود
[ترجمه گوگل]این در پایان دوره مینو، در طول زمان زلزله بود
[ترجمه گوگل]این در پایان دوره مینو، در طول زمان زلزله بود
3. A plain black obsidian which the Minoan craftsmen tried may have come from the Siftlik area of Cappadocia.
[ترجمه ترگمان]سنگ سیاهی ساده، که صنعتگران Minoan در آن تلاش می کردند، ممکن است از ناحیه Siftlik دور افتاده باشد
[ترجمه گوگل]یک ناحیه سیاه سیاه که متخصصان Minoan سعی داشتند از ناحیه Siftlik Cappadocia آمده باشند
[ترجمه گوگل]یک ناحیه سیاه سیاه که متخصصان Minoan سعی داشتند از ناحیه Siftlik Cappadocia آمده باشند
4. How far the other goddesses in the Minoan pantheon were separate independent deities is very hard to tell.
[ترجمه ترگمان]اینکه دیگر ربه goddesses در معبد Minoan جدا از خدایان مستقل بودند، گفتنش سخت است
[ترجمه گوگل]تا چه حد الهه های دیگر در پانتئون Minoan خدایان مستقل مستقل هستند بسیار سخت است برای گفتن
[ترجمه گوگل]تا چه حد الهه های دیگر در پانتئون Minoan خدایان مستقل مستقل هستند بسیار سخت است برای گفتن
5. Both the Minoan Goddess and Artemis were pictured as bees.
[ترجمه ترگمان]هر دو الهه Minoan و آرتمیس در تصویر زنبور به تصویر کشیده شدند
[ترجمه گوگل]هر دو الهه Minoan و Artemis در تصویر به عنوان زنبور عسل
[ترجمه گوگل]هر دو الهه Minoan و Artemis در تصویر به عنوان زنبور عسل
6. In Minoan Crete, Potnia is shown with attendant lions or griffins.
[ترجمه ترگمان]در Minoan کرت، Potnia با شیر یا griffins همراه نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]در Minoan کرت، Potnia با شیرها یا گریفین ها همراه است
[ترجمه گوگل]در Minoan کرت، Potnia با شیرها یا گریفین ها همراه است
7. Kolymba is believed to be a Minoan dock basin, and it may be that Minoan ships were built and repaired here.
[ترجمه ترگمان]گمان می رود که Kolymba یک حوزه آبخیز Minoan باشد، و این ممکن است این باشد که کشتی های Minoan ساخته و تعمیر شده اند
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این، Kolymba حوضه حوضه Minoan است، و ممکن است که کشتی های Minoan ساخته و تعمیر شده در اینجا
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این، Kolymba حوضه حوضه Minoan است، و ممکن است که کشتی های Minoan ساخته و تعمیر شده در اینجا
8. It may have wiped out the Minoan civilization in Crete.
[ترجمه ترگمان]ممکن است تمدن Minoan را در کرت نابود کرده باشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است تمدن Minoan در کرت را پاک کند
[ترجمه گوگل]این ممکن است تمدن Minoan در کرت را پاک کند
9. How much further west the Minoan merchantmen sailed remains a matter for speculation: possibly as far as southern Britain.
[ترجمه ترگمان]چند نفر از کشتی های تجاری Minoan در غرب به عنوان یک موضوع برای گمانه زنی در نظر گرفته شدند: احتمالا تا جنوب بریتانیا
[ترجمه گوگل]چقدر بیشتر غرب مغازه داران Minoan سوار باقی می ماند موضوع مورد نظر است: احتمالا تا آنجا که به جنوب بریتانیا
[ترجمه گوگل]چقدر بیشتر غرب مغازه داران Minoan سوار باقی می ماند موضوع مورد نظر است: احتمالا تا آنجا که به جنوب بریتانیا
10. Certainly we should not see the Minoan frescoes as simple interior decoration.
[ترجمه ترگمان]مسلما ما نباید نقاشی های Minoan را به عنوان تزئینات داخلی ساده ببینیم
[ترجمه گوگل]مطمئنا ما نباید نقاشی های Minoan را به عنوان دکوراسیون داخلی ساده ببینیم
[ترجمه گوگل]مطمئنا ما نباید نقاشی های Minoan را به عنوان دکوراسیون داخلی ساده ببینیم
11. They often showed scenes from Minoan mythology or religious symbols, which gave the sealing the extra dimension of defence by superstition.
[ترجمه ترگمان]آن ها اغلب صحنه هایی از اساطیر یا نمادهای مذهبی را نشان می دادند، که بعد اضافی دفاع از خرافات را پوشش می داد
[ترجمه گوگل]آنها اغلب صحنه هایی از اسطوره Minoan یا نمادهای مذهبی را نشان دادند، که به وسیله خرافات، ابعاد اضافی دفاع را نشان داد
[ترجمه گوگل]آنها اغلب صحنه هایی از اسطوره Minoan یا نمادهای مذهبی را نشان دادند، که به وسیله خرافات، ابعاد اضافی دفاع را نشان داد
12. The form of the Minoan town house is known from several ivory and faience plaques depicting house elevations.
[ترجمه ترگمان]شکل خانه شهری Minoan از چندین صفحه عاج و کاشی ساخته شده در ارتفاعات دیده می شود
[ترجمه گوگل]شکل از خانه شهر Minoan از چند اسکناس عاج و پانل های سفارشی نشان دهنده ارتفاعات خانه شناخته شده است
[ترجمه گوگل]شکل از خانه شهر Minoan از چند اسکناس عاج و پانل های سفارشی نشان دهنده ارتفاعات خانه شناخته شده است
13. Clearly, devising a political map of Minoan Crete is fraught with problems.
[ترجمه ترگمان]واضح است که ابداع نقشه سیاسی کرت کرت مملو از مشکلات است
[ترجمه گوگل]واضح است که طراحی یک نقشه سیاسی مینو کرت با مشکلات مواجه است
[ترجمه گوگل]واضح است که طراحی یک نقشه سیاسی مینو کرت با مشکلات مواجه است
14. The Minoan faience artists achieved very high levels of technical ability.
[ترجمه ترگمان]هنرمندان Minoan faience به سطوح بسیار بالایی از توانایی فنی دست یافتند
[ترجمه گوگل]هنرمندان صنایع دستی Minoan سطح بسیار بالایی از توانایی های فنی را به دست آوردند
[ترجمه گوگل]هنرمندان صنایع دستی Minoan سطح بسیار بالایی از توانایی های فنی را به دست آوردند
کلمات دیگر: