کلمه جو
صفحه اصلی

minder


مباشر

انگلیسی به فارسی

مباشر


نگهدارنده


انگلیسی به انگلیسی

• person who is in charge of someone or something, supervisor; (in britain) adopted child; child that grew up in a foster home or orphanage
a minder is a person whose job is to look after someone, for example a child or an old person.
a minder is also a person whose job is to protect someone such as a businessman; an informal use.
in some countries, a minder is a person assigned by the government to accompany or supervise foreign visitors.

جملات نمونه

1. His public-relations minder refused to allow him to answer any of the journalists' questions.
[ترجمه ترگمان]minder روابط عمومی او از اجازه دادن به او برای پاسخ دادن به سوالات روزنامه نگاران خودداری کرد
[ترجمه گوگل]وزیر امور عمومی و روابط عمومی او حاضر به پاسخ دادن به سوالات روزنامه نگاران نبود

2. Each of us was assigned a minder, someone who looked after us.
[ترجمه ترگمان]هر کدام یک نفر از ما را مامور کرد که مراقب ما باشد
[ترجمه گوگل]هر یک از ما یک مددکار بود، کسی که به دنبال ما بود

3. Leaves any babies with minder - can't take time off to bring them up.
[ترجمه ترگمان]هر بچه ای را با هم کار می کند - نمی تواند زمان ببرد تا آن ها را بیاورد
[ترجمه گوگل]هر نوزادی را با نگهبان نگه می دارد - نمیتواند وقت خود را صرف این کار کند

4. But he smells of citrus. Dixie the minder is in the front seat, driving.
[ترجمه ترگمان]اما او بوی مرکبات را می دهد دیکسی the در صندلی جلو است و رانندگی می کنند
[ترجمه گوگل]اما او از مرکبات بوی می دهد دایسی مرسدس در صندلی جلو، رانندگی می کند

5. Palmer will act as Paul Gascoigne's minder.
[ترجمه ترگمان]پالمر در نقش پاول Gascoigne فعالیت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]پالمر به عنوان مربی پل گاسکوئین عمل خواهد کرد

6. They walked up a grand staircase, first the minder, then Sylvie, then Alexei.
[ترجمه ترگمان]از یک پلکان بزرگ بالا رفتند، اول هم کار و بعد، سیلوی، و بعد، آل کسی
[ترجمه گوگل]آنها راه پله های بزرگ را راه انداختند، ابتدا مدافع، سپس Sylvie، سپس الکسى

7. Now that he was the official minder of Firelight, he did her before he went off.
[ترجمه ترگمان]حالا که هم کار رسمی Firelight بود، پیش از آن که برود، این کار را کرد
[ترجمه گوگل]حالا که او معتاد رسمی Firelight بود، او را قبل از اینکه او را ترک کرد

8. This includes a minute minder facility and provides full automatic control of the main oven.
[ترجمه ترگمان]این شامل یک ساختمان چند دقیقه ای است و کنترل کامل اتوماتیک کوره را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این شامل یک مرکز نگهدارنده دقیقه است و کنترل کامل اتوماتیک اجاق اصلی را فراهم می کند

9. Guestlink television with message minder, wake call and pay movies.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون Guestlink با پیام minder، تماس بیدار شده و فیلم پرداخت کنید
[ترجمه گوگل]تماشای تلویزیون با خبرنگار پیام، تماس بیدار و پرداخت فیلم

10. Four songs into the set the dark figures of Morrissey and minder were seen to leave the building.
[ترجمه ترگمان]چهار آهنگ در مجموعه پیکره ای تیره پشت of و minder دیده شدند تا ساختمان را ترک کنند
[ترجمه گوگل]چهار آهنگ به مجموعه ای از چهره های تاریک از Morrissey و متفکر دیده می شود به ترک ساختمان

11. I had two young children whom 1 left with a child minder nearby.
[ترجمه ترگمان]من دو بچه کوچک داشتم که ۱ نفر آن ها را با بچه ای در همان نزدیکی ترک کرد
[ترجمه گوگل]من دو بچه کوچک داشتم که 1 نفر با یک متخصص اطفال در نزدیکی آنجا ماندند

12. He might even, he mused, have a word with old Webb-Bowen's minder.
[ترجمه ترگمان]باخود اندیشید، شاید حتی یک کلمه هم با هم کار سابقش داشته باشد
[ترجمه گوگل]او ممکن است حتی فکرش را بکند، یک کلمه با مددکار قدیمی Webb-Bowen داشته باشد

13. I'm afraid George Cole came off worst from our partnership in Minder.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه جرج کل از هم کاری ما در minder بدتر شد
[ترجمه گوگل]من می ترسم که جورج کول از مشارکت ما در Minder بدتر از این بود

14. Officials in Dujiangyan, a nearby city, insisted that a government minder accompany your correspondent to Juyuan.
[ترجمه ترگمان]مقامات in، یک شهر نزدیک، اصرار داشتند که یک دولت minder خبرنگار تان را به Juyuan همراهی کند
[ترجمه گوگل]مقامات در Dujiangyan، یک شهر در این نزدیکی، اصرار داشتند که یک متخصص دولتی همراه با خبرنگار خود به Juyuan

پیشنهاد کاربران

ناظر،
حامی،
بپا،
کسی که فعالیت شما رو زیر نظر می گیرد،
( بر اساس بافت جمله ممکنه معنی مثبت یا منفی داشته باشد )


کلمات دیگر: