بطرز خوش، چنانکه خوش ایند باشد
pleasingly
بطرز خوش، چنانکه خوش ایند باشد
انگلیسی به فارسی
خوشبختانه
انگلیسی به انگلیسی
• pleasantly, agreeably, enjoyably; satisfactorily, in a manner that makes content
جملات نمونه
1. She had a pleasingly direct manner.
[ترجمه ترگمان]رفتارش مودبانه بود
[ترجمه گوگل]او شیوه ای خشنودانه داشت
[ترجمه گوگل]او شیوه ای خشنودانه داشت
2. The interior design is pleasingly simple.
[ترجمه ترگمان]طراحی داخلی بسیار ساده است
[ترجمه گوگل]طراحی داخلی به راحتی ساده است
[ترجمه گوگل]طراحی داخلی به راحتی ساده است
3. It is always fresh and often pleasingly piquant.
[ترجمه ترگمان]این کار همیشه تازگی دارد و اغلب هیجان انگیز است
[ترجمه گوگل]همیشه تازه و غالبا لذت بخش است
[ترجمه گوگل]همیشه تازه و غالبا لذت بخش است
4. The wood was pleasingly warm and aromatic; the hot steam washed over him in tingling waves.
[ترجمه ترگمان]The گرم و معطر بود؛ بخار داغ بر او موج می زد
[ترجمه گوگل]چوب خوش خیم گرم و معطر بود؛ بخار داغ بر روی او در امواج سوزش شسته شد
[ترجمه گوگل]چوب خوش خیم گرم و معطر بود؛ بخار داغ بر روی او در امواج سوزش شسته شد
5. Pleasingly, I arrive for my lesson not on manuring but on Madeira-tasting day.
[ترجمه ترگمان]pleasingly، من برای درس دادن به manuring، اما در روز چشیدن، درس می خوانم
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، من برای درس خواندنم نه در کودکی بلکه در روز مزه مزه مزه
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، من برای درس خواندنم نه در کودکی بلکه در روز مزه مزه مزه
6. This last phrase was pitched to resonate pleasingly in the ears of the West.
[ترجمه ترگمان]این جمله آخر در گوش غرب طنین انداز شد
[ترجمه گوگل]این آخرین اظهارنظر به طرز شایان توجهی در گوش غرب بود
[ترجمه گوگل]این آخرین اظهارنظر به طرز شایان توجهی در گوش غرب بود
7. Much more depth from the warm spicing, pleasingly moist and finishes on a malty note.
[ترجمه ترگمان]عمق بیشتری از the گرم، مرطوب کننده و در یک یادداشت malty به دست آمده است
[ترجمه گوگل]عمیق تر از چرخش گرم، لذت بردن مرطوب و پایان دادن به یک یادداشت malty
[ترجمه گوگل]عمیق تر از چرخش گرم، لذت بردن مرطوب و پایان دادن به یک یادداشت malty
8. He sets the atmosphere and shapes the scenes pleasingly.
[ترجمه ترگمان]او جو را مرتب می کند و صحنه ها را با هم جور می کند
[ترجمه گوگل]او جو را تنظیم می کند و صحنه ها را با لذت برازش می دهد
[ترجمه گوگل]او جو را تنظیم می کند و صحنه ها را با لذت برازش می دهد
9. Pleasingly, the residual thiophenol could be readily removed without silyl ether hydrolysis via passage of the product through a pad of basic alumina.
[ترجمه ترگمان]pleasingly، the باقی مانده را می توان به راحتی بدون آلیل تری متیل اتر از طریق عبور محصول از طریق یک لایه از آلومینا های پایه حذف کرد
[ترجمه گوگل]به آرامی تیوفنول باقی مانده می تواند بدون هیدرولیز سیلی اتر از طریق عبور از محصول از طریق یک پدالومین آلومینا برداشته شود
[ترجمه گوگل]به آرامی تیوفنول باقی مانده می تواند بدون هیدرولیز سیلی اتر از طریق عبور از محصول از طریق یک پدالومین آلومینا برداشته شود
10. The room was pleasingly large.
[ترجمه ترگمان]اتاق خیلی بزرگ بود
[ترجمه گوگل]اتاق بسیار خوشحال بود
[ترجمه گوگل]اتاق بسیار خوشحال بود
11. This was achieved by turning half away with a repressed sigh so that the onlooker observed the profile which photographed very pleasingly.
[ترجمه ترگمان]این نتیجه رسید که بیننده با آهی حاکی از پشیمانی به این نتیجه رسیده بود که the کسی را که از دل و دل او را به دل گرفته بود تماشا می کرد
[ترجمه گوگل]این با چرخاندن نیمی از آفتاب سرکوب شده به دست می آید، به طوری که تماشاچی مشخصات را مشاهده می کند که بسیار خوشحال می شود
[ترجمه گوگل]این با چرخاندن نیمی از آفتاب سرکوب شده به دست می آید، به طوری که تماشاچی مشخصات را مشاهده می کند که بسیار خوشحال می شود
12. The three journalists who interviewed Putin for this book were pleasingly sassy on occasion.
[ترجمه ترگمان]این سه روزنامه نگار که برای این کتاب با پوتین مصاحبه کرده بودند، در مورد این موضوع مورد انتقاد قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]سه روزنامه نگارانی که با این کتاب با پوتین مصاحبه کردند، به طرز محسوسی خشن بودند
[ترجمه گوگل]سه روزنامه نگارانی که با این کتاب با پوتین مصاحبه کردند، به طرز محسوسی خشن بودند
13. This wide disposition yielded felicitous effects of colour and tone which always fell pleasingly on the ear.
[ترجمه ترگمان]این خلق و خوی wide به خوش بینی و رنگ و tone که همیشه در گوشش فرو می ریخت به وجود می آورد
[ترجمه گوگل]این وسیله وسیع، اثرات دلپذیری از رنگ و تن را به ارمغان می آورد که همیشه به دلخواه بر روی گوش می افتد
[ترجمه گوگل]این وسیله وسیع، اثرات دلپذیری از رنگ و تن را به ارمغان می آورد که همیشه به دلخواه بر روی گوش می افتد
پیشنهاد کاربران
به طور دلپذیر
به طور خوشایند
به طور مطلوب
به طرز مطلوب
به طور خوشایند
به طور مطلوب
به طرز مطلوب
کلمات دیگر: