مینی واگن
minivan
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• type of large automobile that can seat 7 passengers
جملات نمونه
1. Now they have the minivan as their icon, their own symbol of progress prevention.
[ترجمه ترگمان]اکنون آن ها مینی ون را به عنوان نماد خود، نماد خودشان از روند پیش گیری از پیشرفت، دارند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آنها را به عنوان نماد خود، منحنی خود را برای پیشبرد پیشرفت دارند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آنها را به عنوان نماد خود، منحنی خود را برای پیشبرد پیشرفت دارند
2. Boyle said Santos' southbound minivan slid into the northbound lane, where it collided with a Ford Bronco.
[ترجمه ترگمان]بویل به طرف خیابان northbound رفت، جایی که با ماشین فورد برخورد کرده بود
[ترجمه گوگل]بویل گفت که Minivan جنوبی سانتوس به خط شمال غربی حرکت کرد، جایی که با یک فورد برنکو برخورد کرد
[ترجمه گوگل]بویل گفت که Minivan جنوبی سانتوس به خط شمال غربی حرکت کرد، جایی که با یک فورد برنکو برخورد کرد
3. The minivan is a vast improvement over its predecessor.
[ترجمه ترگمان]مینی ون یک بهبود وسیع بر روی سلف خود است
[ترجمه گوگل]Minivan یک پیشرفت عظیم نسبت به سلف خود است
[ترجمه گوگل]Minivan یک پیشرفت عظیم نسبت به سلف خود است
4. Why would a family minivan be called a truck?
[ترجمه ترگمان]چرا یه ماشین ون باید یه کامیون بهش زنگ بزنه؟
[ترجمه گوگل]چرا یک ماشین منفرد خانوادگی می شود؟
[ترجمه گوگل]چرا یک ماشین منفرد خانوادگی می شود؟
5. The latest model of the minivan went into production last year.
[ترجمه ترگمان]آخرین مدل از مینی ون پارسال به تولید رسید
[ترجمه گوگل]آخرین مدل مینی خودرو در سال گذشته تولید شد
[ترجمه گوگل]آخرین مدل مینی خودرو در سال گذشته تولید شد
6. There was a blue Combi minivan at the head of the column.
[ترجمه ترگمان]یک مینی ون آبی در راس ستون بود
[ترجمه گوگل]یک کامی مینیو آبی در بالای ستون وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک کامی مینیو آبی در بالای ستون وجود داشت
7. After a brief pursuit, the minivan stopped at Capitol and Copperfield, according to Beams.
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش Beams، پس از یک تعقیب کوتاه، مینی ون در کاپیتول و کاپرفیلد ایستاد
[ترجمه گوگل]با توجه به پرتوها، پس از یک جستجوی کوتاه، مینیوین در Capitol و Copperfield متوقف شد
[ترجمه گوگل]با توجه به پرتوها، پس از یک جستجوی کوتاه، مینیوین در Capitol و Copperfield متوقف شد
8. She hit the horn at a minivan that seemed to be nosing into them from the left lane.
[ترجمه ترگمان]با یک مینی ون برخورد کرد که به نظر می رسید از سمت چپ در آن ها فضولی می کند
[ترجمه گوگل]او به شاخ در یک minivan رسید که به نظر می رسید آنها را از خط چپ به آنها می اندازد
[ترجمه گوگل]او به شاخ در یک minivan رسید که به نظر می رسید آنها را از خط چپ به آنها می اندازد
9. The minivan can not burden such heavy load of goods.
[ترجمه ترگمان]مینی ون نمی تواند بار سنگین کالا را بار کند
[ترجمه گوگل]Minivan نمی تواند بار سنگینی از کالاها را تحمل کند
[ترجمه گوگل]Minivan نمی تواند بار سنگینی از کالاها را تحمل کند
10. We put the new baby in the sky-blue minivan we had relied on for years.
[ترجمه ترگمان]ما بچه جدید را در مینی ون آبی که سال ها بر آن تکیه کرده بودیم قرار دادیم
[ترجمه گوگل]ما نوزاد جدید را در مینیبای آسمان آبی که سالها به آن تکیه کرده ایم قرار داده ایم
[ترجمه گوگل]ما نوزاد جدید را در مینیبای آسمان آبی که سالها به آن تکیه کرده ایم قرار داده ایم
11. Their minivan was in collision with an Army lorry.
[ترجمه ترگمان]مینی ون در حال برخورد با یک کامیون ارتش بود
[ترجمه گوگل]مینیوین آنها در برخورد با کامیون ارتش بود
[ترجمه گوگل]مینیوین آنها در برخورد با کامیون ارتش بود
12. He could still lift a minivan over his head and throw it across a football field.
[ترجمه ترگمان]او هنوز می توانست یک مینی ون را روی سرش بلند کند و آن را روی یک زمین فوتبال پرتاب کند
[ترجمه گوگل]او همچنان می تواند یک مینیووان را روی سرش بکشد و آن را در یک میدان فوتبال پرتاب کند
[ترجمه گوگل]او همچنان می تواند یک مینیووان را روی سرش بکشد و آن را در یک میدان فوتبال پرتاب کند
13. Akbar Ali, a 27-year-old minivan driver who has been wearing the same black shalwar kameez, a traditional outfit comprised of a long shirt over loose pajama-like trousers, for weeks now, is seething.
[ترجمه ترگمان]اکبر علی، راننده یک مینی ون ۲۷ ساله که همان لباس سیاه shalwar را به تن کرده است، یک لباس سنتی متشکل از یک پیراهن بلند بر روی شلوار گشاد، هفته ها، در حال جوشش است
[ترجمه گوگل]اکبر علی، یک راننده 27 ساله مینیوانی که لباس شالار کومه را پوشانده است، لباس های سنتی که شامل یک پیراهن بلند و شلوار شبیه به شلوار پشمی است، به مدت چند هفته هدر می رود
[ترجمه گوگل]اکبر علی، یک راننده 27 ساله مینیوانی که لباس شالار کومه را پوشانده است، لباس های سنتی که شامل یک پیراهن بلند و شلوار شبیه به شلوار پشمی است، به مدت چند هفته هدر می رود
14. This minivan could be just the ticket for this small family.
[ترجمه ترگمان] این مینی ون میتونه یه بلیط برای این خانواده کوچیک باشه
[ترجمه گوگل]این minivan می تواند فقط بلیط برای این خانواده کوچک است
[ترجمه گوگل]این minivan می تواند فقط بلیط برای این خانواده کوچک است
پیشنهاد کاربران
مینی ون، ون کوچک ( اتومبیل )
کلمات دیگر: