سردکننده، دلسردکننده
chilling
سردکننده، دلسردکننده
انگلیسی به فارسی
سردکننده
استراحت کردن، لَش کردن
انگلیسی به انگلیسی
• frightening; characterized by causing or being cold
دیکشنری تخصصی
[نساجی] سریع سرد کردن
جملات نمونه
1. a chilling experience
تجربه ای هراس انگیز (هولناک)
2. a chilling story of betrayal and murder
داستان چندش آور خیانت و قتل
3. glass can break because of rapid heating or chilling
شیشه ممکن است به واسطه ی زود گرم شدن یا سرد شدن بشکند.
4. He is best remembered for his chilling portrayal of Norman Bates in'Psycho '.
[ترجمه ترگمان]او بهترین تصویر او از این تصویر سرد نورمن بی تز در روانی را به یاد دارد
[ترجمه گوگل]او بهتر است برای تصویر خیره کننده خود را از Norman Bates in'Psycho به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]او بهتر است برای تصویر خیره کننده خود را از Norman Bates in'Psycho به یاد می آورد
5. I'm just chilling out in front of the TV.
[ترجمه منصور امیری] من فقط تلویزیون تماشا میکنم و لذت میبرم
[ترجمه ترگمان] من فقط دارم جلوی تلویزیون یخ می زنم[ترجمه گوگل]من فقط در مقابل تلویزیون خنک می شوم
6. The film evokes chilling reminders of the war.
[ترجمه ترگمان]این فیلم یادآور chilling جنگ است
[ترجمه گوگل]این فیلم یادآور خاطرات جنگ را به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]این فیلم یادآور خاطرات جنگ را به یاد می آورد
7. I spent the afternoon chilling out in front of the TV.
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر را در جلوی تلویزیون سرد و سرد سپری کردم
[ترجمه گوگل]بعد از ظهر بعد از ظهر در مقابل تلویزیون صرف کردم
[ترجمه گوگل]بعد از ظهر بعد از ظهر در مقابل تلویزیون صرف کردم
8. The monument stands as a chilling reminder of man's inhumanity to man.
[ترجمه ترگمان]این بنای یادبودی به عنوان یک یاد chilling و غیر انسانی است که انسان را به یاد می اورد
[ترجمه گوگل]این بنای یاد شده به عنوان یک یادآوری دلگرم کننده برای انسان غیرانسانی انسان است
[ترجمه گوگل]این بنای یاد شده به عنوان یک یادآوری دلگرم کننده برای انسان غیرانسانی انسان است
9. The boulder sheltered them from the chilling wind.
[ترجمه ترگمان]سنگ آن ها را از باد سرد در امان نگه داشته بود
[ترجمه گوگل]تخته سنگ آنها را از باد خنک نگه داشت
[ترجمه گوگل]تخته سنگ آنها را از باد خنک نگه داشت
10. He described in chilling detail how he attacked her during one of their frequent rows.
[ترجمه ترگمان]او توضیح داد که چگونه در طی یکی از ردیف های مکرر آن ها به او حمله کرده است
[ترجمه گوگل]او در جزئیات جسورانه توضیح داد چگونه او را در طول یکی از ردیف های مکرر او مورد حمله قرار داد
[ترجمه گوگل]او در جزئیات جسورانه توضیح داد چگونه او را در طول یکی از ردیف های مکرر او مورد حمله قرار داد
11. Then the chilling truth dawned on Captain Gary Snavely.
[ترجمه ترگمان]پس حقیقت سرد بر سر فرمانده گری Snavely پدیدار شد
[ترجمه گوگل]سپس حقیقت دلخراش بر سر کاپیتان گری اسناوالی ظاهر شد
[ترجمه گوگل]سپس حقیقت دلخراش بر سر کاپیتان گری اسناوالی ظاهر شد
12. Neither chilling nor freezing kills all bacteria.
[ترجمه ترگمان]نه سرد شدن و نه انجماد تمام باکتری ها را می کشد
[ترجمه گوگل]نه سرد شدن و نه انجماد، تمام باکتری ها را می کشد
[ترجمه گوگل]نه سرد شدن و نه انجماد، تمام باکتری ها را می کشد
13. I spent most of the weekend chilling out at my friend's house.
[ترجمه ترگمان]بیشتر آخر هفته را در خانه دوستم گذراندم
[ترجمه گوگل]من بیشتر از تعطیلات آخر هفته در خانه دوستم صرف کردم
[ترجمه گوگل]من بیشتر از تعطیلات آخر هفته در خانه دوستم صرف کردم
14. He is best known for his chilling portrayal of Hannibal Lecter.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر بازی ترسناک هانیبال لک تر به خوبی شناخته شده است
[ترجمه گوگل]او بهترین تصویربرداری خنثی هانیبال لکر است
[ترجمه گوگل]او بهترین تصویربرداری خنثی هانیبال لکر است
پیشنهاد کاربران
ترسناک - هراس انگیز
چندش آور
لَش کردن
به معنی همه چیز معمولیه chilling
یا Just chilling
تو کتاب دکتر جاوید اینجوری نوشته
یا Just chilling
تو کتاب دکتر جاوید اینجوری نوشته
حال کردن
یخ زدگی ( در کشاورزی )
یخ یخ بودن، سرد بودن ( مثل نوشیدنیها )
بمعنی ترسناک its also one of the most chilling
ترسناک، سردی، استراحت کردن، چندش آور، آرامش البته باout,
لذت بردن
لم دادن، لش کردن
مخرب ، ویرانگر = chilling
‘chilling effect’ = اثر مخرب / ویرانگر
‘chilling effect’ = اثر مخرب / ویرانگر
chilling ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: سرمادهی
تعریف: قرار دادن گیاه در سرما برای بهبود کیفیت نمو
واژه مصوب: سرمادهی
تعریف: قرار دادن گیاه در سرما برای بهبود کیفیت نمو
کلمات دیگر: