کلمه جو
صفحه اصلی

eyelet


معنی : حلقه، روزنه، سوراخ، چشم، چشم کوچک
معانی دیگر : سوراخ (برای بند کفش یا برای طناب کشتی یا نگهداشتن قلاب و غیره)، سوراخچه، حلقه (حلقه ی فلزی که برای تزیین یا محکم سازی در دهانه ی سوراخ قرار می دهند مانند حلقه ی سوراخ های کفش)، سوراخ سوزن دوزی شده یا لبه دوزی شده (مانند مادگی دکمه)، (خیاطی) مادگی، نگاه سوراخ (سوراخ در یا دیوار که از آن دزدانه نگاه می کنند)، هر چیز کوچک چشم مانند، چشمگونه، مزغل

انگلیسی به فارسی

چشم کوچک، حلقه، چشم، سوراخ، روزنه، مزغل


پرده، روزنه، چشم، حلقه، سوراخ، چشم کوچک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small hole or perforation with bound or covered edges, used to pass cord or thread through, fasten hooks into, or serve as decoration.

(2) تعریف: the metal ring covering the edges of such a hole; grommet.

(3) تعریف: an embroidered fabric that has a pattern of small, bound holes; eyelet embroidery.

• small hole
an eyelet is a small hole with a metal or leather ring round it, which is made in cloth. you can put cord, rope, or string through it, for example in the sails of a boat or in the flaps of tents.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] روزنه
[نساجی] پشم ماکو - سوراخ باز کردن در لباس جهت گذراندن نوار یا روبان یا قیطان از آن

مترادف و متضاد

حلقه (اسم)
loop, ring, segment, annulus, reel, chain, hoop, vortex, wicket, gird, girdle, hank, volute, wisp, curl, cincture, convolution, earring, gyre, eyelet, facia, fascia, ferrule, grummet, handfast, whorl

روزنه (اسم)
scuttle, hatch, aperture, orifice, window, hole, pore, outlet, clearance, loophole, peephole, peep, casement, slit, fossa, eyelet, foramen, ostium

سوراخ (اسم)
outage, aperture, orifice, hole, opening, perforation, puncture, bore, cave, leak, cavity, columbarium, pigeonhole, eyelet, mesh, foramen, peck, tap hole

چشم (اسم)
sight, eye, shiner, winker, optic, eyelet, winkers

چشم کوچک (اسم)
eyelet

جملات نمونه

1. Insert the tent poles through the eyelets on the groundsheet.
[ترجمه ترگمان]poles را از طریق the روی the قرار دهید
[ترجمه گوگل]قطب های چادر را از طریق چشمان در زیر ورق قرار دهید

2. The jacket has underarm eyelets for ventilation.
[ترجمه ترگمان]این ژاکت برای تهویه هوا آسیب دیده است
[ترجمه گوگل]ژاکت دارای عقاب زیر بغل برای تهویه است

3. All they did was to add some more eyelets, a non- melting sole and change the tread design.
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که انجام دادند این بود که کمی more تر اضافه کنند، تنها ذوب غیر ذوب شوند و طرح گام را تغییر دهند
[ترجمه گوگل]همه آنها این بود که برای اضافه کردن چند شاخه بیشتر، یک ذره غیر ذوب و تغییر طراحی طراحی

4. The kind with eyelets, she wanted, and to go with them, a scatter rug.
[ترجمه ترگمان]او می خواست با آن ها برود و با آن ها برود، یک قالیچه پراکنده
[ترجمه گوگل]او با میله های پیچش می خواست، و با آنها می شد، فرش پراکنده

5. Ceramic eyelet: Applicable for wire or silk rolling of various winding machines and textile machinery.
[ترجمه ترگمان]صنایع سرامیک: Applicable برای سیم یا ابریشم انواع ماشین های پر پیچ وخم و ماشین آلات نساجی
[ترجمه گوگل]پرده سرامیک: قابل استفاده برای نورد سیم یا ابریشم ماشین آلات سیم پیچ و ماشین آلات و ماشین آلات نساجی

6. Run the strap through the strap eyelet as shown.
[ترجمه ترگمان]تسمه را از تسمه بندش جدا کرد و نشان داد
[ترجمه گوگل]بند را از طریق لبه بند انجام دهید همانطور که نشان داده شده است

7. This eyelet is so small that even the smallest screw cannot pass through.
[ترجمه ترگمان]این برج کوچک آنقدر کوچک است که حتی کوچک ترین پیچ هم نمی تواند از آن بگذرد
[ترجمه گوگل]این عینک خیلی کوچک است که حتی کوچکترین پیچ نمیتواند عبور کند

8. The function relationship between acoustic intensity of eyelet leak noise frequency section and Re was discussed.
[ترجمه ترگمان]رابطه تابع بین شدت آکوستیک بخش فرکانس اختلال انتشار eyelet و بحث مجدد مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]رابطه عملکردی بین شدت صدا در بخش فرکانس نشت نشتی و Re در مورد آکوستیک بررسی شده است

9. Eyelet: To prevent tearing small metal flanged ring was clenched into a punched hole for reinforcement.
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از پاره کردن حلقه کوچک، در یک سوراخ مشت شده برای پشتیبانی و پشتیبانی مشت شده بود
[ترجمه گوگل]ضربه گیر: برای جلوگیری از انهدام حلقه فلزی فلزی کوچک به یک سوراخ سوراخ برای تقویت چسبانده شد

10. Eyelet phenomenon is a difficult problem in Image recognition.
[ترجمه ترگمان]پدیده eyelet یک مشکل دشوار در تشخیص تصویر است
[ترجمه گوگل]پدیده شبیه سازی یک مشکل دشوار در تشخیص تصویر است

11. The ravenous little blood-suckers were nipping at our ankles and crawling in through the eyelets of our boots.
[ترجمه ترگمان]تشنه خون تشنه و گرسنه، روی قوزک پایمان گیر کرده بودند و از سوراخ های بند کفش های ما به درون می خزیدند
[ترجمه گوگل]خونریزی کمی از خونریزی در مفصل مچ پا ما پاره شد و از طریق چشمان چکمه هایمان خزنده شد

12. Oddly, given its warm weather function, it does not seem to have had ventilator eyelets fitted to the blue pattern.
[ترجمه ترگمان]به طور عجیب با توجه به عملکرد گرم آب و هوای گرم آن، به نظر نمی آید که دستگاه تنفس مصنوعی مجهز به الگوی آبی باشد
[ترجمه گوگل]به طرز عجیب و غریب، با توجه به عملکرد آب و هوای گرمش، به نظر نمی رسد که چشمان تهویه ای به الگوی آبی اضافه شده باشد

13. The release pin holds the pack closed as it passes through this loop after securing the eyelets.
[ترجمه ترگمان]این پین هنگامی که از این حلقه عبور می کند، بسته را پس از ایمن کردن eyelets بسته نگه می دارد
[ترجمه گوگل]پین آزادی بسته را بسته نگه می دارد زیرا از طریق این حلقه عبور می کند پس از نگهداری چاله ها

14. The base of each pole is then inserted into brass eyelets on nylon webbing which are then attached to the groundsheet.
[ترجمه ترگمان]سپس پایه هر قطب، به لوله های برنج متصل می شود که پس از آن به the متصل می شوند
[ترجمه گوگل]پایه هر قطب سپس به شاخه های برنجی روی پارچه های نایلونی وارد می شود که سپس به پایه متصل می شوند


کلمات دیگر: