کلمه جو
صفحه اصلی

charcoal


معنی : زغال، زغال چوب، فحم
معانی دیگر : زغال چوب (زغال سنگ می شود: coal)، انگشت، مداد کنته، طرح یا نقش کشیده شده با زغال، رنگ قهوه ای تیره، سیاه مایل به قهوه ای، (با زغال) نوشتن یا کشیدن

انگلیسی به فارسی

زغال چوبی، زغال، زغال چوب، فحم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: solid black carbon resulting from heating wood or other organic substances in a relatively airless enclosure.

- The logs were reduced to charcoal.
[ترجمه ترگمان] چوب ها به زغال تبدیل شده بودند
[ترجمه گوگل] سیاههها به زغال چوب کاهش یافت

(2) تعریف: a piece of charcoal or a pencil containing charcoal, used as a drawing implement.

(3) تعریف: a drawing done with charcoal or a charcoal pencil.

- These charcoals are some of her best works.
[ترجمه ترگمان] این charcoals برخی از بهترین آثار او هستند
[ترجمه گوگل] این زغال چوب برخی از بهترین آثار او است
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: charcoals, charcoaling, charcoaled
(1) تعریف: to blacken with charcoal.

(2) تعریف: to make a drawing of in charcoal.

(3) تعریف: to cook with charcoal, esp. on a grill.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to cook food with charcoal.

• carbon prepared by imperfect burning; piece of charcoal used for drawing; charcoal drawing
charcoal is a black substance obtained by burning wood without much air. charcoal is used as a fuel and also for drawing.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] زغال چوب
[نساجی] کربن سوخته - زغال - زغال استخوان

مترادف و متضاد

زغال (اسم)
char, coal, charcoal

زغال چوب (اسم)
charcoal, wood coal

فحم (اسم)
charcoal

جملات نمونه

1. charcoal dust
خاکه زغال

2. charcoal powder
خاکه زغال

3. activated charcoal
زغال کنشور

4. live charcoal
زغال سرخ،زغال گرفته

5. until the charcoal catches, don't put the kebab on it
تا زغال نگرفته کباب را روی آن نگذارید.

6. i riddled the charcoal and separated its dust
زغال را سرند کردم و خاکه ی آن را جدا کردم.

7. meat broiled over charcoal
گوشت کباب شده روی زغال

8. meat roasted on charcoal tastes better
گوشتی که روی زغال کباب شده طعم بهتری دارد

9. That morning we fired our first kiln of charcoal.
[ترجمه ترگمان]اون روز صبح اولین kiln رو اخراج کردیم
[ترجمه گوگل]صبح امروز ما اولین کوره زغال چوب را اخراج کردیم

10. The water was filtered through charcoal.
[ترجمه ترگمان]اب از میان زغال تصفیه شد
[ترجمه گوگل]آب از طریق زغال چوب فیلتر شد

11. He blended in the charcoal lines to make the picture look softer.
[ترجمه ترگمان]او در آتش مخلوط شد تا تصویر ملایم تر به نظر برسد
[ترجمه گوگل]او در خطوط زغال چوب مخلوط شده است تا تصویر را نرمتر نماید

12. For some reason the charcoal wasn't catching.
[ترجمه ترگمان]بنا به دلایلی، زغال قابل صید نبود
[ترجمه گوگل]به هر دلیلی زغال چوب نداشت

13. I prefer sketching in charcoal to pencil.
[ترجمه ترگمان]ترجیح میدم با مداد برای مداد نقاشی کنم
[ترجمه گوگل]من ترجیح می دهم در ذغال چوب به مداد برسم

14. He took off her head and shoulders in charcoal.
[ترجمه ترگمان]سر و شانه هایش را با زغال از هم جدا کرد
[ترجمه گوگل]او سر و شانه هایش را در زغال چوب برداشت

15. The brothers, Ray and Alan Mitchell, are charcoal burners.
[ترجمه ترگمان]برادران، ری و آلن می چل به شعله های آتش زغال می خورند
[ترجمه گوگل]برادران، ری و آلن میچل، مشعل های زغال سنگ هستند

16. Lobster, fish and charcoal grilled steaks are the specialities, with live entertainment on offer most evenings.
[ترجمه ترگمان]خرچنگ، ماهی، ماهی سرخ کرده و استیک کباب مرغ، specialities است که بیش از هر شب سرگرمی دیگری دارند
[ترجمه گوگل]غذاهای لابی، ماهی و کباب شده با ذغال چوب، تخصص هستند، با سرگرمی های زنده در ارائه بیشتر شبانه

پیشنهاد کاربران

زغال چوب

سیاه قلم


کلمات دیگر: