• binding
cementing
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[نساجی] چسباندن
جملات نمونه
1. Truth is the foundation of all knowledge, and the cement of all societies.
[ترجمه علیرضا کلانتر] حقیقت پایه و اساس تمام دانش و ساروج ( مایه استحکام ) همه جوامع است.
[ترجمه ترگمان]حقیقت اساس همه دانش ها، و سیمان همه جوامع است[ترجمه گوگل]حقیقت پایه و اساس تمام دانش و سیمان همه جوامع است
2. Stick the pieces on with tile cement.
[ترجمه ترگمان]قطعات را با سیمان کاشی کنار بگذارید
[ترجمه گوگل]قطعات را با سیمان کاشی ببرید
[ترجمه گوگل]قطعات را با سیمان کاشی ببرید
3. Concrete is a mixture of sand and cement.
[ترجمه ترگمان]بتن ترکیبی از ماسه و سیمان است
[ترجمه گوگل]بتن ترکیبی از شن و سیمان است
[ترجمه گوگل]بتن ترکیبی از شن و سیمان است
4. The cement need not be finely ground.
[ترجمه ترگمان] سیمان باید زمین خوبی باشه
[ترجمه گوگل]سیمان نیازی به ریزه کاری ندارد
[ترجمه گوگل]سیمان نیازی به ریزه کاری ندارد
5. The university's exchange scheme for teachers has cemented its links with many other academic institutions.
[ترجمه ترگمان]طرح مبادله دانشگاه برای معلمان ارتباط خود با بسیاری از موسسات دانشگاهی دیگر را تحکیم ساخته است
[ترجمه گوگل]طرح تبادل دانشگاه برای معلمان، پیوندهای خود را با بسیاری از موسسات دانشگاهی دیگر هماهنگ کرده است
[ترجمه گوگل]طرح تبادل دانشگاه برای معلمان، پیوندهای خود را با بسیاری از موسسات دانشگاهی دیگر هماهنگ کرده است
6. The workmen were cementing the sidewalk.
[ترجمه ترگمان]کارگران در پیاده رو مشغول بازی بودند
[ترجمه گوگل]کارگران در حال پیاده روی بودند
[ترجمه گوگل]کارگران در حال پیاده روی بودند
7. They crushed down stone for making cement.
[ترجمه ترگمان]سنگ را برای ساختن سیمان محکم کردند
[ترجمه گوگل]آنها سنگ را برای ساخت سیمان انداختند
[ترجمه گوگل]آنها سنگ را برای ساخت سیمان انداختند
8. He cemented the wing to the model airplane.
[ترجمه ترگمان]او جناح را با هواپیما مدل کرد
[ترجمه گوگل]او بال را به هواپیما مدل کشید
[ترجمه گوگل]او بال را به هواپیما مدل کشید
9. Bricks and stones are bedded in cement.
[ترجمه ترگمان]سنگ و سنگ در سیمان جای گرفته اند
[ترجمه گوگل]آجر و سنگ در سیمان قرار دارند
[ترجمه گوگل]آجر و سنگ در سیمان قرار دارند
10. The pole was embedded in cement.
[ترجمه ترگمان]میله در سیمان جاسازی شده بود
[ترجمه گوگل]قطب در سیمان جاسازی شده بود
[ترجمه گوگل]قطب در سیمان جاسازی شده بود
11. There are 256 people on the books at the cement works.
[ترجمه ترگمان]۲۵۶ نفر روی کتاب ها در کارخانه سیمان کار می کنند
[ترجمه گوگل]256 نفر در کتاب در کار سیمان وجود دارد
[ترجمه گوگل]256 نفر در کتاب در کار سیمان وجود دارد
12. A cement mixer agitates the cement until it is ready to pour.
[ترجمه ترگمان]یک سیمان سیمانی از سیمان تا زمانی که آماده ریختن آن باشد، سیمان می کند
[ترجمه گوگل]سیمان مخلوط کننده سیمان را تحریک می کند تا آماده شود تا ریخته شود
[ترجمه گوگل]سیمان مخلوط کننده سیمان را تحریک می کند تا آماده شود تا ریخته شود
13. The large limestone caves are also quarried for cement.
[ترجمه ترگمان]غارهای سنگ آهک بزرگ نیز برای سیمان مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]غارهای بزرگ سنگ آهک نیز برای سیمان خشک می شوند
[ترجمه گوگل]غارهای بزرگ سنگ آهک نیز برای سیمان خشک می شوند
14. The cement plant is going full blast.
[ترجمه ترگمان]کارخانه سیمان به شدت در حال انفجار است
[ترجمه گوگل]کارخانه سیمان در حال انفجار کامل است
[ترجمه گوگل]کارخانه سیمان در حال انفجار کامل است
پیشنهاد کاربران
شیمی، پیوستن، ملحق شدن
کلمات دیگر: