1. my fingers are chilled
انگشتانم سرد شده.
2. I suddenly felt chilled and had to go indoors.
[ترجمه ترگمان]ناگهان احساس سرما کردم و مجبور شدم به خانه بروم
[ترجمه گوگل]ناگهان احساس سردی کردم و مجبور شدم به داخل خانه بروم
3. I was frozen/chilled to the bone after waiting so long for the bus.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه منتظر اتوبوس بودم، یخ زده بودم
[ترجمه گوگل]بعد از انتظار برای اتوبوس، من به استخوان منجمد شدم
4. Come by the fire you must be chilled to the marrow!
[ترجمه ترگمان]بیا کنار آتش باید تا مغز استخوانش یخ زده باشی!
[ترجمه گوگل]بیا از آتش باید به مغز خنک شود!
5. Wade placed his chilled hands on the radiator and warmed them.
[ترجمه ترگمان]وید دست های سردش را روی رادیاتور گذاشت و گرم کرد
[ترجمه گوگل]Wade دست های سردش را روی رادیاتور گذاشت و آنها را گرم کرد
6. The wine is best served chilled.
[ترجمه ترگمان]شراب بهترین است که یخ کرده باشد
[ترجمه گوگل]شراب بهترین خدمت می کند
7. The dreadful sight chilled her to the marrow.
[ترجمه ترگمان]منظره وحشتناک تا مغز استخوانش یخ زده بود
[ترجمه گوگل]دید بدبختی او را به مغز خنک کرد
8. The anger in his face chilled her.
[ترجمه ترگمان]خشم در چهره اش منجمد شد
[ترجمه گوگل]خشم در چهره او را سرد کرد
9. What he saw chilled his blood.
[ترجمه ترگمان]چیزی که او دید، خون او را در سینه حبس کرد
[ترجمه گوگل]چه چیزی او را دید که خونش را سرد کرد
10. You must be chilled to the bone sitting out here!
[ترجمه ترگمان]تو باید از این که این بیرون نشسته باشی یخ زده باشی!
[ترجمه گوگل]شما باید به استخوان نشسته در اینجا سرد شود!
11. His threat chilled her to the marrow.
[ترجمه ترگمان]تهدید او تا مغز استخوانش یخ زده بود
[ترجمه گوگل]تهدید او او را به مغز خنک کرد
12. An exposed garden may be chilled by cold winds.
[ترجمه ترگمان]یک باغ بی حفاظ ممکن است با باده ای سرد یخ زده باشد
[ترجمه گوگل]یک باغ در معرض هوای سرد باد است
13. This wine is best served chilled.
[ترجمه ترگمان]این شراب بهترین خدمت است
[ترجمه گوگل]این شراب بهترین خدمت است
14. The rain has chilled me to the bone.
[ترجمه ترگمان]باران باعث سرما من شده
[ترجمه گوگل]باران من را به استخوان خنک کرده است