1. the demonstration of one of the laws of physics
اثبات یکی از قوانین فیزیک
2. a mass demonstration
تظاهرات عظیم
3. the workers' demonstration ended in violence
تظاهرات کارگران به خشونت انجامید.
4. the first public demonstration of the new computers
نخستین نمایش همگانی کامپیوترهای جدید
5. black flags were another demonstration of their grief
پرچم های سیاه نشان دیگری از سوگ آنان بود.
6. he took part in the demonstration
او در تظاهرات شرکت کرد.
7. The demonstration broke up in tumult.
[ترجمه مدیا قهرمانی] تضاهرات با هرج و مرج پایان یافت
[ترجمه ترگمان]نمایش با هرج و مرج برپا شد
[ترجمه گوگل]تظاهرات در تاریکی شکسته شد
8. The organisers of the demonstration concede that they hadn't sought permission for it.
[ترجمه ترگمان]سازمان دهندگان این تظاهرات قبول دارند که به دنبال مجوز برای آن نبوده اند
[ترجمه گوگل]برگزارکنندگان این تظاهرات بر این باورند که آنها برای آن اجازه درخواست نداده اند
9. The professor will give a demonstration in class.
[ترجمه علیرضا فردین] استاد در کلاس توضیحی خواهد داد یا استاد در کلاس درس موضوع را اثبات خواهد کرد.
[ترجمه ترگمان]پروفسور در کلاس حاضر به تظاهرات خواهد شد
[ترجمه گوگل]استاد در کلاس درس تظاهرات خواهد کرد
10. Rubber bullets were used to break up the demonstration.
[ترجمه ترگمان]از گلوله های پلاستیکی برای شکستن تظاهرات استفاده می شد
[ترجمه گوگل]گلوله های لاستیکی برای شکستن تظاهرات استفاده شد
11. This demonstration was a symptom of discontent among the students.
[ترجمه ترگمان]این تظاهرات نشانه ای از نارضایتی دانشجویان بود
[ترجمه گوگل]این تظاهرات نشانه نارضایتی دانشجویان بود
12. The demonstration is a pointless act/gesture of defiance against the government.
[ترجمه ترگمان]تظاهرات یک اقدام یا حرکتی بی هوده علیه دولت است
[ترجمه گوگل]تظاهرات یک اقدام بی عاطفه / حرص و طمع نزاع در برابر دولت است
13. There was a large but peaceful demonstration outside the US Embassy.
[ترجمه ترگمان]تظاهرات مسالمت آمیز اما مسالمت آمیز در خارج از سفارت آمریکا رخ داد
[ترجمه گوگل]نمایشگاه بزرگ اما صلح آمیز در خارج از سفارت ایالات متحده وجود دارد
14. They called a demonstration to protest against proposed job cuts.
[ترجمه ترگمان]آن ها تظاهرات اعتراضی را علیه کاهش پیشنهاد کار پیشنهاد کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک تظاهرات برای اعتراض به کاهش شغل پیشنهاد کردند
15. Police used tear gas to break up a demonstration.
[ترجمه پوریا] پلیس از گاز اشک استفاده کرد تا تظاهرات را به هم بزند.
[ترجمه ترگمان]پلیس برای شکستن تظاهرات از گاز اشک آور استفاده کرد
[ترجمه گوگل]پلیس با استفاده از گاز اشک آور برای شکستن تظاهرات
16. We're going to a cookery demonstration tonight.
[ترجمه ترگمان]امشب باید نمایش اجر کنیم
[ترجمه گوگل]امشب به یک تظاهرات آشپزی می رویم
17. There was a huge police presence at the demonstration.
[ترجمه ترگمان]حضور پلیس عظیمی در تظاهرات وجود داشت
[ترجمه گوگل]حضور گسترده پلیس در تظاهرات وجود داشت
18. The students are holding a demonstration to protest against the increase in their fees.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان تظاهراتی را برای اعتراض به افزایش شهریه ها برگزار می کنند
[ترجمه گوگل]دانشجویان برای تظاهرات علیه افزایش هزینه های خود تظاهرات می کنند
19. The demonstration lasted from dawn till dusk.
[ترجمه ترگمان]نمایش تا غروب تا غروب ادامه یافت
[ترجمه گوگل]تظاهرات از طلوع تا غروب خورشید ادامه داشت