تبخیر کردن، تبدیل به بخارکردن، تبخیرشدن، بخارشدن، خشک کردن، بربادرفتن
evaporated
تبخیر کردن، تبدیل به بخارکردن، تبخیرشدن، بخارشدن، خشک کردن، بربادرفتن
انگلیسی به فارسی
تبخیر شده، تبخیر شدن، بخار شدن، تبخیر کردن، متصاعد شدن، تبدیل به بخار کردن، خشک کردن، برباد رفتن
انگلیسی به انگلیسی
• condensed; turned into vapor
دیکشنری تخصصی
[نساجی] تبخیر شده
جملات نمونه
1. evaporated apple
سیب خشک
2. when i saw my father, all my fears evaporated
وقتی پدرم را دیدم همه ی واهمه هایم از بین رفت.
3. The puddle evaporated rapidly in the sun.
[ترجمه ترگمان]گودال به سرعت در آفتاب ناپدید شد
[ترجمه گوگل]گودال به سرعت در خورشید تبخیر شد
[ترجمه گوگل]گودال به سرعت در خورشید تبخیر شد
4. Heat until all the water has evaporated.
[ترجمه ترگمان]گرما تا وقتی که همه آب تبخیر شود
[ترجمه گوگل]حرارت تا زمانی که تمام آب تبخیر شده است
[ترجمه گوگل]حرارت تا زمانی که تمام آب تبخیر شده است
5. The water soon evaporated in the sunshine.
[ترجمه ترگمان]آب به زودی در زیر نور خورشید ناپدید شد
[ترجمه گوگل]آب به زودی در آفتاب تبخیر می شود
[ترجمه گوگل]آب به زودی در آفتاب تبخیر می شود
6. Most of the water had evaporated.
[ترجمه ترگمان]بیشتر آب بخار شده بود
[ترجمه گوگل]بیشتر آب از بین رفت
[ترجمه گوگل]بیشتر آب از بین رفت
7. The pudding was made with evaporated milk.
[ترجمه ترگمان]پودینگ با شیر بخار درست شده بود
[ترجمه گوگل]پودینگ با شیر تخلیه ساخته شد
[ترجمه گوگل]پودینگ با شیر تخلیه ساخته شد
8. The water is evaporated by the sun.
[ترجمه ترگمان]آب توسط خورشید تبخیر می شود
[ترجمه گوگل]آب با خورشید تبخیر میشود
[ترجمه گوگل]آب با خورشید تبخیر میشود
9. His involvement in the Watergate evaporated any hope Nixon had for a political career.
[ترجمه ترگمان]دخالت او در واترگیت هر امیدی را که نیکسون برای یک شغل سیاسی داشت از بین رفت
[ترجمه گوگل]مشارکت او در واترگیت، امیدهای نیکسون را برای یک حرفه سیاسی تضعیف کرد
[ترجمه گوگل]مشارکت او در واترگیت، امیدهای نیکسون را برای یک حرفه سیاسی تضعیف کرد
10. John and Mary took their leave and evaporated.
[ترجمه ترگمان]جان و مری خداحافظی کردند و ناپدید شدند
[ترجمه گوگل]جان و مری بازداشت شدند و تبخیر کردند
[ترجمه گوگل]جان و مری بازداشت شدند و تبخیر کردند
11. Her confidence had now completely evaporated.
[ترجمه ترگمان]اکنون اعتماد به نفس او کاملا محو شده بود
[ترجمه گوگل]اعتماد او اکنون به طور کامل تبخیر شده است
[ترجمه گوگل]اعتماد او اکنون به طور کامل تبخیر شده است
12. The warm sun evaporated the dew.
[ترجمه ترگمان]آفتاب گرم از شبنم محو شد
[ترجمه گوگل]خورشید خورش را خشک کرد
[ترجمه گوگل]خورشید خورش را خشک کرد
13. Their lead in the opinion polls evaporated overnight.
[ترجمه ترگمان]راهنمایی آن ها در نظرسنجی ها در طول شب از بین رفت
[ترجمه گوگل]سرپرستی آنها در نظرسنجی ها، یکبار به تبخیر می افتد
[ترجمه گوگل]سرپرستی آنها در نظرسنجی ها، یکبار به تبخیر می افتد
14. The pool of water on the playground evaporated in the sun.
[ترجمه ترگمان]حوض آب حیاط در زیر نور خورشید محو شد
[ترجمه گوگل]استخر آب در زمین بازی در خورشید تبخیر شده است
[ترجمه گوگل]استخر آب در زمین بازی در خورشید تبخیر شده است
کلمات دیگر: