انجماد، سرازیر کردن، ریختن، اهسته خالی کردن، ظرف بظرف کردن
decanting
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• act of pouring out from one bottle or vessel to another; act of pouring wine without disturbing dregs
دیکشنری تخصصی
[نساجی] سرریز کردن - دکانته کردن
پیشنهاد کاربران
decanting ( شیمی )
واژه مصوب: سرریز کردن
تعریف: عمل ریختن مایع بدون ایجاد اختلال در رسوب زیرین
واژه مصوب: سرریز کردن
تعریف: عمل ریختن مایع بدون ایجاد اختلال در رسوب زیرین
کلمات دیگر: