کلمه جو
صفحه اصلی

dermis


معنی : غشاء میانی پوست، لاپوست، قسمت حساس و عروقی میان پوست
معانی دیگر : (کالبدشناسی) میانپوست (لایه ای از پوست که زیر روپوست قرار دارد)، پوست، پوست حقیقی یا کوریوم

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی) قسمت حساس و عروقی میان پوست، غشا میانی‌پوست، لاپوست


درم، غشاء میانی پوست، لاپوست، قسمت حساس و عروقی میان پوست


انگلیسی به انگلیسی

• layer of skin below the epidermis (anatomy, zoology)

دیکشنری تخصصی

[نساجی] پوست - غلاف - جلد

مترادف و متضاد

غشاء میانی پوست (اسم)
dermis

لاپوست (اسم)
dermis

قسمت حساس و عروقی میان پوست (اسم)
dermis

جملات نمونه

1. The construction features of fibroblast in the dermis were observed by transmission electron microscope ( TEM ).
[ترجمه ترگمان]ویژگی های ساختاری فیبروبلاست ها در غشای میانی توسط میکروسکوپ الکترونی انتقالی مشاهده شد
[ترجمه گوگل]ویژگی های ساختاری فیبروبلاست در درم توسط میکروسکوپ الکترونی انتقال (TEM) مشاهده شد

2. Beneath the dermis lies the panniculus, lobules of fat calls or lipocytes separated by fibrous septa composed of collagen and large blood vessels.
[ترجمه ترگمان]در زیر غشای میانی، the، lobules از تماس های چربی و یا lipocytes که توسط سپتا موردان از سلول های بنیادی خون تشکیل شده است، قرار دارد
[ترجمه گوگل]در زیر درم، پانکیکولوس، لوبول های تماس با چربی یا لیپوسیت ها با جداسازی فیبری جدا شده از کلاژن و رگ های خونی بزرگ جدا می شود

3. The dermis contains sensory nerves and Blood vessels within connective tissue.
[ترجمه ترگمان]غشای میانی شامل اعصاب حسی و رگ های خونی در بافت های ارتباطی است
[ترجمه گوگل]درم شامل عضلات حسی و عروق خون در بافت همبند است

4. Epidermis was separated from dermis, cut into pieces, digested with 0. 25 % trypsin for about 5 - 7 mins.
[ترجمه ترگمان]epidermis از غشای میانی جدا شد، تکه تکه شد، و با صفر هضم شد % ۲۵ % برای حدود ۵ تا ۷ دقیقه
[ترجمه گوگل]اپیدرم از دمیر جدا شد، به قطعات تقسیم شده و با حدود 25٪ تریپسین هضم شده و حدودا 5 تا 7 دقیقه طول میکشد

5. In a second-degree Burn, damage extends into the dermis (inner layer), with redness and Blisters.
[ترجمه ترگمان]در یک سوختگی درجه دو، آسیب وارد لایه میانی (لایه درونی)، با قرمزی و قرمزی پوست می شود
[ترجمه گوگل]در درجه دوم رطوبت، آسیب به درم (لایه درونی)، با قرمزی و بلستر گسترش می یابد

6. At low magnification, the collagen of the dermis is increased.
[ترجمه ترگمان]در بزرگنمایی پایین، کلاژن غشای میانی افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]در کوچک کوچک، کلاژن دهان افزایش مییابد

7. The histopathology showed granulomas in the dermis consisted of epithelial cells without caseous necrosis in the center, and there was infiltration of lymphocytes in and around the granulomas.
[ترجمه ترگمان]The نشان داد که granulomas در غشای میانی شامل سلول های اپی تلیال فاقد بافت نکروز تومور در مرکز بوده و نفوذ of ها در داخل و اطراف the وجود داشته است
[ترجمه گوگل]Histopathology نشان داد granulomas در درم شامل سلول های اپیتلیال بدون هیچکسی پوسیدگی در مرکز، و نفوذ لنفوسیت ها در داخل و اطراف granulomas وجود دارد

8. HSV is adept at penetrating the dermis and reaching the nerve pathways.
[ترجمه ترگمان]HSV در نفوذ به غشای میانی و رسیدن به مسیرهای عصبی ماهر است
[ترجمه گوگل]HSV معتقد به نفوذ درمات و رسیدن به مسیر عصبی است

9. Objective To explore the role of mouse dermis - derived mesenchymal stem cells ( md MSC ) on skin repair.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی نقش سلول های بنیادی مزانشیمی (سلول های بنیادین mesenchymal)در تعمیر پوست (md)
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی نقش سلول های بنیادی مزانشیمال موش صحرایی (MDd MSC) بر ریختن پوست

10. The dermis is composed of the connective tissue that supports the epidermis.
[ترجمه ترگمان]غشای میانی از بافت های ارتباطی تشکیل شده است که روپوست را حمایت می کند
[ترجمه گوگل]درم تشکیل شده از بافت همبند است که از اپیدرم پشتیبانی می کند

11. Histopathology revealed that the tumor cells in the dermis were embedded in the eosinophilic hyaline ground substance, with chondroid appearance.
[ترجمه ترگمان]histopathology نشان داد که سلول های توموری در غشای میانی در ماده اصلی eosinophilic hyaline با ظاهر chondroid تعبیه شده است
[ترجمه گوگل]هیستوپاتولوژی نشان داد که سلول های تومور در درم در مواد گیاهی ایزینوفیل هیالین، با ظاهر کاندیدایی جاسازی شده اند

12. The Times perceives its business reality as having dozens of competitors picking away at its dermis.
[ترجمه ترگمان]روزنامه واقعیت کسب وکار خود را به گونه ای درک می کند که ده ها رقیب در غشای میانی قرار دارند
[ترجمه گوگل]تایمز واقعیت کسب و کار خود را درک می کند که داشتن ده ها تن از رقبای خود را در درمات آن می بیند

13. Temperature, pain, and itch sensation are transmitted by unmyelinated nerve fibers which terminate in the papillary dermis and around hair follicles.
[ترجمه ترگمان]دما، درد و خارش خارش با الیاف عصبی unmyelinated منتقل می شوند که در غشای میانی غشای میانی و اطراف کیسه های ترشحی مو به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]دما، درد و احساس خارش با فیبرهای عصبی غیرمیلین شده منتقل می شوند که در دمر پاپیلری و اطراف فولیکول های مو متوقف می شود

14. Skin biopsy showed multiple irregular, dilated, endothelium-lined vascular channels surrounded by a single to a few layers of glomus cells in the lower dermis and subcutaneous tissue.
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری از پوست نشان داد که چندین کانال آوندی رخ می دهد که توسط یک تا چند لایه از سلول های glomus در غشای میانی و زیر جلدی احاطه شده است
[ترجمه گوگل]بیوپسی پوست چندین کانال عروقی ناقص، انحنایی، اندوتلیوم را که در یک لایه کوچک از سلول های گلوموس قرار گرفته اند در محیط های درشت پایین و بافت زیر جلدی احاطه کرده اند

پیشنهاد کاربران

غشا میانی پوست


کلمات دیگر: