1. Through this incision, the abdominal cavity is distended with carbon dioxide gas.
[ترجمه ترگمان]از طریق این برش، حفره شکمی با گاز کربن دی اکسید تکه تکه می شود
[ترجمه گوگل]از طریق این برش، حفره شکمی با گاز دی اکسید کربن طراحی شده است
2. Jiro waddled closer, his belly bulging and distended.
[ترجمه ترگمان]Jiro مثل اردک قدم می زد، شکمش بیرون زده بود و ورم کرده بود
[ترجمه گوگل]جیرو نزدیکتر می شوم، شکمش شکسته و پرت می شود
3. The balloon was distended because of filling of hydrogen.
[ترجمه ترگمان]بالون به خاطر پر کردن هیدروژن باد کرده بود
[ترجمه گوگل]این بالون به دلیل پر شدن هیدروژن از بین رفته بود
4. The colon, or large intestine, distends and fills with gas.
[ترجمه ترگمان]روده بزرگ، یا روده بزرگ، distends و گاز را پر می کند
[ترجمه گوگل]روده بزرگ، یا روده بزرگ، گسترش می یابد و با گاز پر می شود
5. Air is introduced into the stomach to distend it for easier visualisation.
[ترجمه ترگمان]هوا به داخل شکم وارد می شود تا برای visualisation آسان تر شود
[ترجمه گوگل]هوا به داخل معده وارد می شود تا تصویر را آسانتر کند
6. See their gills distend with the movement and the flurry of pectoral fins that give the subtle shunting manoeuvre.
[ترجمه ترگمان]شکاف های حلقی خود را با حرکت و the fins که به حرکت الکتریکی ظریف می دهند، مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]گله ها را با حرکات و طوفان باله های گردن که مانور شکنی ظریف را نشان می دهند، نشان می دهد
7. Your aches, distend pains are normal during treatment.
[ترجمه ترگمان]درد و رنج شما در طول درمان طبیعی است
[ترجمه گوگل]درد شما، درد و ریزش در طول درمان طبیعی است
8. The patients were asked to micturate to distend the urethra.
[ترجمه ترگمان]بیماران از بیماران خواستند تا مجرای پیشاب را خراب کنند
[ترجمه گوگل]از بیماران خواسته شد که برای جدا شدن مجرای مجرای ادرار استفاده کنند
9. Conclusion:Nifedipine could distend ophthalmic artery and has similar function on other micro-cerebral vessels.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Nifedipine می تواند سرخرگ ophthalmic را باز کند و عملکرد مشابهی در رگ های micro دیگر دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: نایفیدیپین می تواند عصب چشمی را گسترش دهد و عملکرد مشابهی در دیگر عروق مغزی دارد
10. The stomachs of starving people often distend.
[ترجمه ترگمان]شکم مردم گرسنه غالبا distend
[ترجمه گوگل]معده مردم گرسنه اغلب پراکنده می شوند
11. The abdomen distend s.
[ترجمه ترگمان]شکم شکم
[ترجمه گوگل]شکم در حال انقباض است
12. In the refugee centres we saw many children whose stomachs were distended because of lack of food.
[ترجمه ترگمان]در مراکز پناهندگان، ما بسیاری از کودکانی را دیدیم که شکمشان به خاطر فقدان غذا در باد بود
[ترجمه گوگل]در مراکز پناهندگان ما بسیاری از کودکان را دیدیم که معده ها به علت کمبود غذا پراکنده بودند
13. Expose surface and screw head should be wiped antirust oil in the distend cover after finishing.
[ترجمه ترگمان]سطح و سر پیچ باید بعد از اتمام، روغن antirust را در پوشش distend پاک کرد
[ترجمه گوگل]پس از اتمام، روی سطح و سر پیچ قرار دهید