کلمه جو
صفحه اصلی

social democracy


دمکراسی اجتماعی، ازادی اجتماعی دمکراسی اجتماعی

انگلیسی به فارسی

دمکراسی اجتماعی، آزادی اجتماعی


سوسیال دموکراسی، دمکراسی اجتماعی، ازادی اجتماعی


انگلیسی به انگلیسی

• social democracy is a political system according to which social justice and equality can be achieved within the framework of a market economy.
a social democracy is a country which has a government that follows the principles of social democracy.

جملات نمونه

1. By no means all revolutionaries were converted to social democracy.
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه، انقلابیون به دموکراسی اجتماعی تبدیل نشدند
[ترجمه گوگل]به هیچ وجه تمام انقلابیون به سوسیال دموکراسی تبدیل نشدند

2. The consistently revolutionary wing of Social Democracy, the Bolsheviks, became the authentic vanguard of the proletariat.
[ترجمه ترگمان]The به طور مداوم انقلابی از دموکراسی اجتماعی، و بلشویک ها، به پیشگامان واقعی پرولتاریا تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]جناح پیوسته انقلابی سوسیال دموکراسی، بلشویکها، پیشگام واقعی پرولتاریا بود

3. That vision can only be a new social democracy.
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه فقط می تواند یک دموکراسی اجتماعی جدید باشد
[ترجمه گوگل]این دید تنها می تواند یک سوسیال دموکراسی جدید باشد

4. What kind of social democracy will settle down.
[ترجمه ترگمان]چه نوع دموکراسی اجتماعی حل خواهد شد
[ترجمه گوگل]چه نوع سوسیال دمکراسی را حل و فصل خواهد کرد

5. Social democracy would give us the benefits of both capitalism and socialism without their faults.
[ترجمه ترگمان]دموکراسی اجتماعی مزایای سرمایه داری و سوسیالیسم را بدون عیب و ایرادهایی به ما می دهد
[ترجمه گوگل]سوسیال دموکراسی بدون مزایای خود از سرمایه داری و سوسیالیسم سود می برد

6. Class-based social democracy also grew during the period.
[ترجمه ترگمان]دموکراسی اجتماعی مبتنی بر رده نیز در طول این دوره رشد داشته است
[ترجمه گوگل]سوسیال دموکراسی مبتنی بر طبقه نیز در طول دوره رشد کرد

7. Thus, the possibility of social democracy is also neatly nipped in the bud.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، امکان دموکراسی اجتماعی نیز به طور منظم در نطفه خفه می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، امکان سوسیال دموکراسی در جوانه نیز به صورت منظم تکه تکه شده است

8. The revolution of 1905 saw Social Democracy become a truly mass movement, and Bolshevik influence rose rapidly.
[ترجمه ترگمان]انقلاب ۱۹۰۵ - دموکراسی اجتماعی تبدیل به یک جنبش واقعا توده ای شد و نفوذ Bolshevik به سرعت افزایش یافت
[ترجمه گوگل]انقلاب 1905 دیدن سوسیال دموکراسی به یک جنبش واقعا جرمی تبدیل شد و نفوذ بلشویکها به سرعت در حال افزایش بود

9. The idea is to spread social democracy and economics outwards from Europe.
[ترجمه ترگمان]ایده گسترش دموکراسی اجتماعی و اقتصاد به بیرون از اروپا است
[ترجمه گوگل]ایده این است که دموکراسی اجتماعی و اقتصاد را از اروپا بیرون بکشیم

10. The prospects for a modern social democracy look bleak.
[ترجمه ترگمان]چشم اندازه ای دموکراسی اجتماعی مدرن غم انگیز به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]چشم اندازهای یک سوسیال دموکراسی مدرن، غم انگیز است

11. His tough brand of social democracy was largely successful in holding the country together.
[ترجمه ترگمان]برند سخت او از دموکراسی اجتماعی در برگزاری این کشور در کنار هم بسیار موفق بود
[ترجمه گوگل]نام تجاری سخت آن سوسیال دموکراسی در برگزاری این کشور با موفقیت بسیار موفق بود

12. His final case for social democracy is a "show-me- a -better-foxhole" plea . Nothing else looks more desirable.
[ترجمه ترگمان]آخرین مورد او برای دموکراسی اجتماعی یک \"نمایش\" است هیچ چیز دیگری مناسب تر به نظر نمی رسد
[ترجمه گوگل]مورد نهایی وی برای سوسیال دمکراسی، یک درخواست 'نشانۀ یک' است هیچ چیز دیگر مطلوب تر نیست

13. Not within the party democratic, have social democracy very hard.
[ترجمه ترگمان]نه در حزب دموکرات، دموکراسی اجتماعی بسیار سخت است
[ترجمه گوگل]نه در حزب دموکراتیک، دموکراسی بسیار دشوار است

14. Freedom and equality are the two principium of social democracy.
[ترجمه ترگمان]آزادی و برابری دو principium دموکراسی اجتماعی هستند
[ترجمه گوگل]آزادی و برابری دو اصل دموکراسی اجتماعی است


کلمات دیگر: