مسخره بازی درآوردن، میمون بازی درآوردن
monkey around
مسخره بازی درآوردن، میمون بازی درآوردن
انگلیسی به فارسی
مسخره بازی درآوردن
میمون در اطراف
مترادف و متضاد
Act foolishly
جملات نمونه
1. The children were bored and started monkeying around.
[ترجمه ترگمان]بچه ها خسته شدند و شروع به پرسه زدن در اطراف کردند
[ترجمه گوگل]بچه ها بی حوصله بودند و در اطراف خانه می خوابیدند
[ترجمه گوگل]بچه ها بی حوصله بودند و در اطراف خانه می خوابیدند
2. I knew a window would soon get broken, with all those children monkeying around in the garden.
[ترجمه ترگمان]می دانستم یک پنجره به زودی خراب می شود، با آن همه بچه ها که در باغ پرسه می زنند
[ترجمه گوگل]من می دانستم که یک پنجره به زودی شکسته خواهد شد، با تمام این بچه ها در اطراف باغ
[ترجمه گوگل]من می دانستم که یک پنجره به زودی شکسته خواهد شد، با تمام این بچه ها در اطراف باغ
3. Stop monkeying around and listen to me!
[ترجمه مهدیه] مسخره بازی در نیار و به من گوش کن.
[ترجمه ترگمان]میمون رو نگه دار و به من گوش کن[ترجمه گوگل]متوقف کردن پیاده روی و گوش دادن به من!
4. Monkeying around Above the rainforest in Kakum, the trees are swaying a little more violently than usual.
[ترجمه ترگمان]درختان اطراف جنگل های بارانی در Kakum، درخت ها اندکی بیشتر از معمول تکان می خورند
[ترجمه گوگل]درختان در اطراف بیش از جنگل های بارانی در Kakum، درختان کمی بیشتر خشونت آمیز از معمول است
[ترجمه گوگل]درختان در اطراف بیش از جنگل های بارانی در Kakum، درختان کمی بیشتر خشونت آمیز از معمول است
5. It's dangerous to monkey around in a workshop.
[ترجمه مهدیه] مسخره بازی درآوردن در کارگاه خطرناک است.
[ترجمه ترگمان]میمونی در یک کارگاه خطرناک است[ترجمه گوگل]در یک کارگاه خطرناک است
6. You monkey around with something when you do not know what you are doing.
[ترجمه ترگمان] وقتی نمیدونی داری چیکار می کنی، یه چیزی پیدا می کنی
[ترجمه گوگل]وقتی که شما نمی دانید که چه کاری انجام می دهید، میمون را با چیزی عوض می کنید
[ترجمه گوگل]وقتی که شما نمی دانید که چه کاری انجام می دهید، میمون را با چیزی عوض می کنید
7. Then they continue to monkey around and have a good time.
[ترجمه ترگمان]سپس آن ها به میمون در اطراف خود ادامه می دهند و زمان خوبی دارند
[ترجمه گوگل]سپس آنها به میمون ادامه می دهند و زمان خوبی دارند
[ترجمه گوگل]سپس آنها به میمون ادامه می دهند و زمان خوبی دارند
8. Don't monkey around here. I've got a lot of works to do.
[ترجمه ترگمان]این دور و بر نباش کلی کار دارم که باید انجام بدم
[ترجمه گوگل]میمون اینجا نیست من تا به حال کارهای زیادی انجام داده ام
[ترجمه گوگل]میمون اینجا نیست من تا به حال کارهای زیادی انجام داده ام
9. It is dangerous to monkey around in the workshop.
[ترجمه ترگمان]میمون توی کارگاه خیلی خطرناکه
[ترجمه گوگل]این میمون در کارگاه خطرناک است
[ترجمه گوگل]این میمون در کارگاه خطرناک است
10. Mother: I just cleaned up the room. Please don't monkey around in here.
[ترجمه ترگمان] من تازه اتاق رو تمیز کردم خواهش می کنم اینجا بمون
[ترجمه گوگل]مادر: من فقط اتاق را تمیز کردم لطفا میمون را در اینجا نگذارید
[ترجمه گوگل]مادر: من فقط اتاق را تمیز کردم لطفا میمون را در اینجا نگذارید
کلمات دیگر: