کلمه جو
صفحه اصلی

intestate


معنی : فاقد وصیت نامه
معانی دیگر : بی وصیت نامه، آدمی که بدون وصیت کردن مرده است، متوفی بی وصیت، وصیت نشده، آنچه که با وصیت نامه تقسیم نمی شود

انگلیسی به فارسی

فاقد وصیت نامه


بی اعتبار، فاقد وصیت نامه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: not having made a legal will.

- She died intestate.
[ترجمه ترگمان] اون توی \"intestate\" مرد
[ترجمه گوگل] او فوت نشده است

(2) تعریف: not disposed of or distributed by a legal will.

- Her large estate remains intestate.
[ترجمه ترگمان] املاک بزرگ اون intestate باقی میمونه
[ترجمه گوگل] املاک بزرگ او باقی می ماند
اسم ( noun )
• : تعریف: a person who dies without having made a legal will.

• person who dies without making a will (law)
of a person who died without a will (law)
if someone dies intestate, they die without having made a will.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] بدون وصیت (نامه)، متوفای بدون وصیت (نامه)

مترادف و متضاد

فاقد وصیت نامه (صفت)
intestate

جملات نمونه

1. he died intestate
او بی وصیت نامه مرد.

2. Many people die intestate because they thought they were too young to make a will.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم به دلیل این که فکر می کردند آن قدر جوان هستند که اراده کنند می میرند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد بی اعتبار می میرند زیرا فکر می کردند آنها برای ایجاد یک اراده خیلی جوان هستند

3. He had thought Lehmann had died intestate that his vast fortune had gone back to the Seven.
[ترجمه ترگمان]فکر کرده بود که Lehmann مرده است و ثروت کلان او به هفت قسمت برگشته است
[ترجمه گوگل]او فکر کرده بود که Lehmann در اثر بی اعتباری جان سالم به در برده بود که ثروت فراوانش به هفت بازگشته است

4. Mr Humber died intestate and the plates therefore returned to the family.
[ترجمه ترگمان]آقای Humber درگذشت و بشقاب به همین ترتیب به خانواده بازگشت
[ترجمه گوگل]آقای هامبر مرده است و به این ترتیب صفحات به خانواده بازگشته اند

5. Partner Richardson died intestate, leaving no directions for conveying his estate and interests in the mines.
[ترجمه ترگمان]ریچاردسون شریک شد و هیچ دستوری برای انتقال دارایی و منافع خود در معادن باقی نگذاشت
[ترجمه گوگل]شریک ریچاردسون در اثر بی اعتباری جان خود را از دست داد، و هیچ دستورالعملی برای انتقال املاک و منافع خود در معادن را نداشت

6. He died intestate and administration of his estate was granted to his son John, 23 December 1651 in London.
[ترجمه ترگمان]او جان سالم بدر برد و اداره ملک او به پسرش جان، ۲۳ دسامبر ۱۶۵۱ - در لندن اعطا شد
[ترجمه گوگل]او در زندان نبود و اداره اموالش به پسرش جان، در تاریخ 23 دسامبر 1651 در لندن، اعطا شد

7. If a person died intestate the court had power to grant letters of administration of his estate to executors.
[ترجمه ترگمان]اگر یک نفر بمیرد، دادگاه قدرت به دست آوردن نامه هایی به اداره اموالش را به کاره ای مجریان داشت
[ترجمه گوگل]اگر فردی در دادگاه ناکام ماند، دادگاه مجاز به اعطای حروف اداری املاک خود به مجرمان بود

8. Coparcenary existed if a person died intestate leaving two or more females as his heirs.
[ترجمه ترگمان]Coparcenary در صورتی وجود داشت که یک نفر بمیرد و دو یا چند زن دیگر را به عنوان وارث خود به جای گذارد
[ترجمه گوگل]همسری زمانی وجود داشت که فردی در اثر بی اعتنایی جان خود را از دست داد و دو یا چند زن را به عنوان وارث وی سپرد

9. He has mentioned his intestate heir, and this is sufficient to allow him to claim a trust exists in his favour.
[ترجمه ترگمان]او به وارث intestate اشاره کرده است و این کافی است تا به او اجازه دهد ادعا کند که به نفع او وجود دارد
[ترجمه گوگل]او از او وفادار به حقیقت خود می گوید و این به اندازه کافی است که به او اجازه می دهد اعتماد به نفس او را ادعا کند

10. Hepplewhite had died intestate at Redcross Street by 27 June 178 when administration was granted to his widow, Alice.
[ترجمه ترگمان]Hepplewhite در ۲۷ ژوئن ۱۷۸ intestate در خیابان Redcross فوت کرده بود، زمانی که دولت به بیوه او، آلیس اجازه داده شد
[ترجمه گوگل]Hepplewhite در تاریخ 17th ژوئن 17 ژوئن 27، زمانی که دولت به بیوه او، آلیس داده شد، در دادگاه در Redcross خیابان فوت کرد

11. Descendants of the intestate to the remotest degree stand in the place of their parent or other ancestor, and take according to their stocks the share which he or she would have taken.
[ترجمه ترگمان]فرزندان of تا بالاترین درجه در جایگاه پدر و مادرشان یا جد دیگر قرار دارند و طبق سهام خود سهمی که در اختیار دارد را بر عهده می گیرند
[ترجمه گوگل]فرزندان ناعادلانه به درجه ای مجزا در جای پدر و مادرشان و یا اجداد دیگر ایستاده و با توجه به سهم خود که قبلا انجام داده اید، براساس مقادیر آنها عمل کنید

12. When someone dies intestate, the property automatically go to the survive partner unless there are children.
[ترجمه ترگمان]وقتی کسی بمیرد، دارایی به طور خودکار به شریک زنده می ماند مگر اینکه کودک وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]هنگامی که کسی در حین حبس میمیرد، اموال به طور خودکار به شریک زندگی می کنند مگر اینکه کودکان وجود داشته باشد

13. The second deals with intestate succession i. e. the mode of distribution prescribed by law in default of any provision made by the deceased.
[ترجمه ترگمان]فصل دوم مربوط به جانشینی intestate است ای نحوه توزیع و نحوه توزیع آن توسط قانون در صورتی که هر گونه ارائه توسط مرحوم صورت گیرد
[ترجمه گوگل]دومین مورد با جانشینی غیر قانونی i است e حالت توزیع شده توسط قانون به طور پیش فرض در هر مقرری که توسط مرحوم تعیین شده است

14. My Client died intestate and every attempt to trace any member of his family has proved unsuccessful and abortive.
[ترجمه ترگمان]مشتری من فوت کرد و هر تلاشی برای ردیابی هر کدام از اعضای خانواده او ناموفق و بی نتیجه بوده است
[ترجمه گوگل]مشتری من کشته نشد و هر تلاش برای ردیابی هر یک از اعضای خانواده اش ناموفق و بی پروایی ثابت شده است

He died intestate.

او بدون وصیت‌نامه مرد.



کلمات دیگر: