1. an instance of true patriotism
نمونه ای از میهن دوستی واقعی
2. for instance
مثلا،برحسب مثال
3. record each instance of the use of this word
موارد کاربرد این واژه را یادداشت کنید.
4. we may instance the increase in crime
ازدیاد جرایم را می توان به عنوان نمونه ذکر کرد.
5. at the instance of
بنا به پیشنهاد،به خاطر درخواست
6. in this instance
در این مورد،در این حالت،در این موقعیت
7. in the first instance
در مرحله ی اول
8. I came here at the instance of Dr. Jekyll.
[ترجمه ترگمان] من به عنوان دکتر جکیل هستم
[ترجمه گوگل]من در اینجا به عنوان دکتر جکیل آمده ام
9. In the first instance I was inclined to refuse, but then I reconsidered.
[ترجمه ترگمان]در وهله اول میل داشتم رد کنم، اما بعد تجدید نظر کردم
[ترجمه گوگل]در ابتدا من تمایل به رد کردن داشت، اما بعدا دوباره در نظر گرفتم
10. An instance of this controversy occurred last year.
[ترجمه ترگمان]یک نمونه از این بحث در سال گذشته رخ داد
[ترجمه گوگل]نمونه ای از این بحث در سال گذشته رخ داد
11. You cannot rely on her; for instance, she arrived an hour late for an important meeting yesterday.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، شما نمی توانید به او اعتماد کنید؛ برای مثال او دیروز یک ساعت دیر به جلسه مهم رسید
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید به او تکیه کنید؛ به عنوان مثال، او دسامبر یک ساعت برای یک جلسه مهم وارد شد
12. North America provides the most striking instance of European settlement on a grand scale.
[ترجمه ترگمان]آمریکای شمالی بارزترین نمونه از توافق اروپا را در مقیاس بزرگ فراهم می کند
[ترجمه گوگل]آمریکای شمالی نشان می دهد که مهم ترین نمونه از حل و فصل اروپا در مقیاس بزرگ است
13. This is a classic instance of Dostoevsky's writing operating on two levels.
[ترجمه ترگمان]این یک نمونه کلاسیک از نوشته های Dostoevsky است که در دو سطح عمل می کند
[ترجمه گوگل]این یک نمونه کلاسیک از نوشتن Dostoevsky در دو سطح است
14. What would you do, for instance,[Sentence dictionary] if you found a member of staff stealing?
[ترجمه ترگمان]مثلا اگر شما یکی از کارکنان دزدی را پیدا کردید چه کار می کردید؟
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اگر شما یک عضو کارمند را دزدیدید، چه کاری می توانید انجام دهید؟
15. In the first instance your child will be seen by an ear, nose and throat specialist.
[ترجمه ترگمان]در وهله اول کودک شما توسط یک متخصص ریه، بینی و گلو دیده می شود
[ترجمه گوگل]در اولین نمونه، کودک شما توسط یک متخصص گوش، بینی و گلو دیده می شود
16. I cannot recall any other instance in modern times in which a huge and mighty state crumbled to dust.
[ترجمه ترگمان]نمونه دیگری را در دوران معاصر به خاطر نمی آورم که در آن حالت بزرگ و مقتدر به گرد و خاک فرو ریخت
[ترجمه گوگل]من نمی توانم نمونه ای دیگر را در دوران مدرن که در آن یک دولت بزرگ و قدرتمند به گرد و غبار فرو ریخت، به یاد بیاورم