کلمه جو
صفحه اصلی

locum tenens


معنی : قائم مقام، جانشین، جانشین موقت
معانی دیگر : (به ویژه پزشکی و وکالت دادگستری) جانشین موقت (locum هم می گویند)، قائم مقام، جانشین، کفیل، جانشین موقت

انگلیسی به فارسی

(به‌ویژه پزشکی و وکالت دادگستری) جانشین موقت (locum هم می‌گویند)


locum tenens، قائم مقام، جانشین، جانشین موقت


انگلیسی به انگلیسی

• someone who fills the place of a worker who is temporarily absent; lieutenant

دیکشنری تخصصی

[حقوق] قایم مقام، جانشین قانونی

مترادف و متضاد

قائم مقام (اسم)
deputy, vicar, surrogate, successor, locum tenens, vice-chancellor

جانشین (اسم)
standby, substitute, deputy, relief, vicar, vicegerant, surrogate, successor, locum tenens, succedaneum, succeeder

جانشین موقت (اسم)
locum tenens


کلمات دیگر: