کلمه جو
صفحه اصلی

insure


معنی : بیمه کردن، ضمانت کردن، بیمه بدست اوردن
معانی دیگر : بیمه کردن، بیمه بدست اوردن، ضمانت کردن

انگلیسی به فارسی

بیمه کردن، بیمه به‌دست آوردن، ضمانت کردن


مطمئن شو، بیمه کردن، بیمه بدست اوردن، ضمانت کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: insures, insuring, insured
(1) تعریف: to guarantee against loss or harm, as with an insurance policy.
مشابه: cover, guarantee, guaranty, underwrite, warrant

- We insured our house against flooding.
[ترجمه ترگمان] ما خونه مون رو در برابر flooding بیمه کردیم
[ترجمه گوگل] خانه ما را در مقابل سیل بیمه کردیم

(2) تعریف: to guarantee or make sure of; ensure.
مشابه: cover, ensure

- They thought that a move to the country insured a pleasant life.
[ترجمه ترگمان] آن ها فکر می کردند که یک حرکت به روستا یک زندگی خوشایند را بیمه کرده است
[ترجمه گوگل] آنها فکر کردند که یک سفر به کشور، یک زندگی دلپذیر را بیمه می کند

(3) تعریف: (of an insurance company) to issue a policy that covers (a person or item) should that person or thing cause injury or damage, or should that person or thing be injured, lost, or damaged itself.

- Some companies will not insure young drivers.
[ترجمه ترگمان] برخی از شرکت ها رانندگان جوان را بیمه نمی کنند
[ترجمه گوگل] برخی از شرکت ها رانندگان جوان را تضمین نمی کنند

(4) تعریف: to take out an insurance policy on (something) that will pay out a specified amount should that thing be lost or damaged.

- He insured the painting for a half million dollars.
[ترجمه ترگمان] اون نقاشی رو برای نیم میلیون دلار بیمه کرد
[ترجمه گوگل] او نقاشی را برای نیم میلیون دلار بیمه کرد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to buy or sell insurance policies.
مشابه: underwrite

(2) تعریف: to help ward off or protect against something unwanted.

- Making the necessary repairs now will insure against greater damage in the future.
[ترجمه ترگمان] در حال حاضر تعمیرات اساسی در مقابل آسیب های بیشتر در آینده بیمه خواهد شد
[ترجمه گوگل] در حال حاضر تعمیرات ضروری را در برابر خسارات بیشتری در آینده بیمه خواهد کرد

• provide a guarantee against possible damage or loss; assure, ensure, make certain
if you insure yourself or your property, you pay money to an insurance company so that, if you become ill or if your property is damaged or stolen, the company will pay you a sum of money.
if you insure against something unpleasant happening, you do something to protect yourself in case it happens.
see also ensure.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] بیمه کردن

مترادف و متضاد

بیمه کردن (فعل)
assure, insure

ضمانت کردن (فعل)
sponsor, guarantee, warrant, vouch, insure

بیمه بدست اوردن (فعل)
insure

protect, secure


Synonyms: assure, cinch, cover, guarantee, guard, hedge, indemnify, register, safeguard, shield, underwrite, warrant


جملات نمونه

1. insure your house against fire!
خانه ات را در برابر آتش سوزی بیمه کن !

2. our fusion will insure our survival
همبستگی ما بقای ما را تضمین خواهد کرد.

3. we shall endeavor to insure that freedom shall not perish and that justice shall rule the world
ما خواهیم کوشید (که تضمین کنیم) تا آزادی از میان نرود و عدالت در جهان حکمفرما باشد.

4. For protection against unforeseen emergencies, you insure your house, your furnishings and your car.
[ترجمه ترگمان]برای حفاظت در برابر وضعیت های اورژانسی پیش بینی نشده، خانه تان، اثاثیه و اثاثیه شما را بیمه می کند
[ترجمه گوگل]برای محافظت در برابر موارد اضطراری غیرمنتظره، خانه خود، مبلمان و وسایل نقلیه خود را تضمین می کنید

5. It is advisable to insure your life against accident.
[ترجمه ترگمان]توصیه می شود که زندگی خود را در برابر حادثه بیمه کنید
[ترجمه گوگل]توصیه می شود که زندگی خود را در برابر تصادف بیمه کنید

6. Make sure you insure your camera against loss or damage.
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که دوربین خود را در برابر زیان یا آسیب بیمه کنید
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که دوربین خود را در برابر ضرر و زیان بیمه می کند

7. Which company do you insure with?
[ترجمه ترگمان]شما با کدام شرکت بیمه می شوید؟
[ترجمه گوگل]کدام شرکت با شما بیمه می کند؟

8. How much will it cost to insure my car against accident?
[ترجمه ترگمان]چقدر برای بیمه کردن ماشین من در برابر حادثه چقدر هزینه خواهد داشت؟
[ترجمه گوگل]هزینه ماشین من در برابر حادثه چقدر است؟

9. Insure your baggage before you leave home.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه از خونه بری وسایلت رو جمع کن
[ترجمه گوگل]قبل از ترک خانه، بیمه خود را بپوشانید

10. Take advice to insure yourself against being misled.
[ترجمه ترگمان]توصیه کنید که خودتان را در مقابل گمراه شدن بیمه کنید
[ترجمه گوگل]برای محافظت از خود در مقابل گمراهی، مشاوره بگیرید

11. We thought we'd insure against rain by putting a tent up where people could take shelter.
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کردیم که با گذاشتن یک چادر در جایی که مردم می توانند در آن پناه بگیرند، از باران استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما تصور می کردیم که در برابر باران بیمه می کنیم و چمدان را در آن قرار می دهیم تا مردم بتوانند پناه بگیرند

12. Many companies won't insure young drivers.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت ها رانندگان جوان را بیمه نمی کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت ها رانندگان جوان را تضمین نمی کنند

13. I'll take more care to insure against making mistakes.
[ترجمه ترگمان]من بیشتر مراقب این هستم که اشتباه کنم
[ترجمه گوگل]من مراقبت بیشتری از اشتباهات خود دارم

14. Make sure you insure your home contents for an adequate amount.
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که محتویات منزل خود را به مقدار کافی بیمه کنید
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که محتویات خانه خود را برای مقدار مناسب نگهداری کنید

insure your house against fire!

خانه‌ات را در برابر آتش‌سوزی بیمه کن!


He has insured his life for ten million Tomans.

او عمر خود را به ده میلیون تومان بیمه کرده است.


پیشنهاد کاربران

تضمین کردن


بیمه کردن

بیمه


کلمات دیگر: