کلمه جو
صفحه اصلی

forejudge


معنی : تبعیض قائل شدن، از پیش قضاوت کردن
معانی دیگر : قضاوت عجولانه کردن، پیش داوری کردن، (حقوق) اخراج یا خلع ید کردن (طبق دستور دادگاه)، تبعی­ قائل شدن

انگلیسی به فارسی

از پیش قضاوت کردن، تبعیض قائل شدن


فراموشی، از پیش قضاوت کردن، تبعیض قائل شدن


انگلیسی به انگلیسی

• judge beforehand, determine beforehand

دیکشنری تخصصی

[حقوق] پیش داوری کردن، تبعید کردن، اخراج کردن، حکم خلع ید صادر کردن

مترادف و متضاد

تبعیض قائل شدن (فعل)
discriminate, forejudge

از پیش قضاوت کردن (فعل)
forejudge


کلمات دیگر: