کلمه جو
صفحه اصلی

legal representation

انگلیسی به انگلیسی

• representation of a client in a court of law

دیکشنری تخصصی

[حقوق] نمایندگی حقوقی، نمایندگی قانونی، وکالت

جملات نمونه

1. The accused was not allowed legal representation.
[ترجمه ترگمان]متهم مجاز به نمایندگی قانونی نبود
[ترجمه گوگل]متهم به نمایندگی قانونی اجازه نداد

2. He was not allowed legal representation and the proceedings, held incamera, reportedly lasted only a few minutes.
[ترجمه ترگمان]او اجازه نمایندگی قانونی و دادرسی را نداشت و بنا بر گزارش ها، تنها چند دقیقه به طول انجامید
[ترجمه گوگل]او به نمایندگی قانونی مجاز نگرفت و پرونده هایی که دوربین ها در آن قرار داشت، تنها چند دقیقه طول کشید

3. He has a right to legal aid and legal representation.
[ترجمه ترگمان]او حق دریافت کمک قانونی و نمایندگی قانونی دارد
[ترجمه گوگل]او حق دریافت کمک قانونی و نمایندگی قانونی دارد

4. Are there any special circumstances making legal representation desirable or would hardship follow if it was withheld?
[ترجمه ترگمان]آیا شرایط خاصی وجود دارد که ارائه حقوقی مناسب یا مطلوب باشد یا در صورتی که نگه داری شود؟
[ترجمه گوگل]آیا شرایط خاصی وجود دارد که نمایندگی قانونی را مطلوب می دانند یا اگر دچار تردید می شوند، دچار سختی می شوند؟

5. The group also provides counseling and legal representation for female service members.
[ترجمه ترگمان]این گروه همچنین برای اعضای زن خدمات مشاوره ای و قانونی ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این گروه همچنین مشاوره و نمایندگی قانونی برای اعضای سرویس دهنده زن را فراهم می کند

6. The question of management and legal representation for aspiring new-comers is just as valid in publishing as it is in recording.
[ترجمه ترگمان]سوال مدیریت و نمایش قانونی این تازه واردها به همان اندازه که در ضبط است معتبر است
[ترجمه گوگل]سوال در مورد مدیریت و نمایندگی قانونی برای مهاجران تازه وارد همانطور که در ضبط است، همانطور که در انتشار است معتبر است

7. Can he afford legal representation?
[ترجمه ترگمان]آیا می تواند نمایندگی قانونی را تقبل کند؟
[ترجمه گوگل]آیا می تواند نماینده قانونی خود باشد؟

8. Our goal is to provide the legal representation available at a reasonable cost to our clients.
[ترجمه ترگمان]هدف ما ارائه نماینده قانونی موجود در یک هزینه منطقی به مشتریان است
[ترجمه گوگل]هدف ما این است که نمایندگی قانونی موجود را با هزینه معقول برای مشتریان خود تهیه کنیم

9. It is also important that you are allowed legal representation as your right, and not held guilty until it is proven.
[ترجمه ترگمان]همچنین مهم است که اجازه دهید نمایندگی قانونی به عنوان حق شما وجود داشته باشد و تا زمانی که ثابت شود مرتکب جرم نشده است
[ترجمه گوگل]همچنین مهم است که شما مجاز به نمایندگی حقوقی به عنوان حق خود هستید و تا زمانی که ثابت نشده است، مجرم شناخته نشوید

10. You want legal representation and you want to contact your lawyer, the LAC and your family.
[ترجمه ترگمان]شما به نمایندگی قانونی می خواهید و می خواهید با وکیل تان، خانواده LAC و خانواده تان تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]شما خواهان نمایندگی قانونی هستید و می خواهید با وکیل خود، LAC و خانواده تان تماس بگیرید

11. Quality legal representation is essential for a successful business.
[ترجمه ترگمان]ارائه قانونی کیفیت برای یک کسب وکار موفق ضروری است
[ترجمه گوگل]نمایندگی کیفیت حقوقی برای کسب و کار موفق ضروری است

12. Two defendants in recent trials held in Kigali, the capital, had legal representation.
[ترجمه ترگمان]دو متهم در محاکمه های اخیر در کیگالی، پایتخت، دارای نمایندگی قانونی بودند
[ترجمه گوگل]دو متهم در دادگاه های اخیر در کیگالی، پایتخت، نمایندگی قانونی داشتند

13. The recommendations were intended to ensure that the small claims court would be well used, especially by people without legal representation.
[ترجمه ترگمان]این توصیه ها به منظور حصول اطمینان از اینکه دادگاه مطالبات کوچک به ویژه توسط مردم بدون نمایندگی قانونی مورد استفاده قرار می گیرد، در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]توصیه ها در نظر گرفته شده است تا اطمینان حاصل شود که دادگاه ادعای کوچک به خصوص افراد بدون نمایندگی قانونی به خوبی مورد استفاده قرار می گیرد

14. A short order may be made, for example, to give a parent the opportunity to return to court with legal representation.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک دستور کوتاه می تواند به والدین فرصت بازگشت به دادگاه با نمایندگی قانونی را بدهد
[ترجمه گوگل]برای مثال، ممکن است یک دستور کوتاه به شما داده شود تا والدین بتوانند با نمایندگی قانونی به دادگاه بازگردند

15. In the event the proposed interview was postponed, to allow the applicant a change of legal representation.
[ترجمه ترگمان]در این رویداد، مصاحبه پیشنهادی به تعویق افتاد تا به متقاضی تغییر نمایندگی قانونی داده شود
[ترجمه گوگل]در صورتی که مصاحبه پیشنهادی به تعویق افتاد، به متقاضی تغییر در نمایندگی قانونی اجازه داد


کلمات دیگر: