کلمه جو
صفحه اصلی

frontage


معنی : حریم، نمای ساختمان، جلو خان
معانی دیگر : بخش جلو ساختمان، رو، نما، ضلع، (مرز جلو زمین که در امتداد خیابان است) بر، جبهه، (زمین کنار رودخانه یا دریا یا خیابان و غیره) کناره، کرانه، ساحل، (زمین بین ساختمان و پیاده رو) حیاط، میدان

انگلیسی به فارسی

نمای ساختمان، حریم، جلو خان، میدان


قسمت جلو، نمای ساختمان، جلو خان، حریم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the linear extent of land next to a street, road, river, lake, or the like.
مشابه: front

- If the property has frontage along the lake, the price will be much higher.
[ترجمه ترگمان] اگر ملک در امتداد دریاچه داشته باشد قیمت بسیار بالاتر خواهد بود
[ترجمه گوگل] اگر املاک در کنار دریاچه قرار دارد، قیمت بسیار بالاتر خواهد بود

(2) تعریف: the front part of a piece of land or other property.
مشابه: front

• front of a building; direction in which something faces; property between the front of a building and a street; property which borders a street or body of water
the frontage of a building is the side facing the street; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] حریم، نمای ساختمان، ضلع بر خیابان (یا جاده)

مترادف و متضاد

حریم (اسم)
adytum, sanctum, frontage

نمای ساختمان (اسم)
frontage

جلو خان (اسم)
frontage

جملات نمونه

1. a narrow frontage
کناره ی باریک

2. a building with frontage on the sea
ساختمانی که رو به دریا است

3. the land has a frontage of thirty meters
زمین سی متر بر خیابان دارد.

4. These apartments all have a delightful dockside frontage.
[ترجمه ترگمان] این آپارتمان همه نمای زیبایی داره
[ترجمه گوگل]این آپارتمان ها دارای یک روکش مستحکم لذت بخش هستند

5. They bought two miles of river frontage along the Colorado.
[ترجمه ترگمان]آن ها دو مایل از حریم رودخانه در طول کلرادو را خریداری کردند
[ترجمه گوگل]آنها دو مایل از پارک رودخانه را در امتداد کلرادو خریداری کردند

6. The restaurant has a river frontage.
[ترجمه ترگمان]این رستوران نمای رودخانه دارد
[ترجمه گوگل]رستوران دارای پارکینگ رودخانه است

7. Nailed over the doorway of the ramshackle clapboard frontage of the building was a large rectangular sign.
[ترجمه ترگمان]نمای عمارت سه طبقه عمارت، یک تابلوی بزرگ مستطیلی بود
[ترجمه گوگل]نشانه ای مستطیلی بزرگ بود که بر روی درهای خانه روبروی تخته سنگی قرار گرفته بود

8. Within minutes the crowd had dispersed, leaving the frontage of the Theater an der Wien unlit and deserted.
[ترجمه ترگمان]در عرض چند دقیقه جمعیت پراکنده شدند و نمای تئاتر را خاموش و خاموش رها کردند
[ترجمه گوگل]در عرض چند دقیقه جمعیت پراکنده شدند، و از طرفی تئاتر و خیابان بیرون رفته و بی حرکت مانده است

9. The whole frontage was planted with short flowing shrubs and cacti, but gave the impression of opulence.
[ترجمه ترگمان]کل نمای frontage با بوته ها و گیاهان کاکتوس کوتاه کاشته شد، اما این برداشت را از وفور نعمت داد
[ترجمه گوگل]کل خیابان با کاشت بوته کوتاه و کاکتوس کاشته شده بود، اما تصور می کرد که بوجود آمده است

10. Davis regained his lease to the river frontage, but this was quickly seized by the sheriff for non-payment of debt.
[ترجمه ترگمان]دیویس اجاره خود را به the رودخانه باز آورد، اما این به سرعت توسط کلانتر برای پرداخت بدهی توقیف شد
[ترجمه گوگل]دیویس به اجاره نامه خود به فرسایش رودخانه بازگردانده شد، اما به دلیل عدم پرداخت بدهی، به سرعت توسط کلانتر دستگیر شد

11. They have a narrow frontage to the street and are planned around an atrium and peristyle.
[ترجمه ترگمان]آن ها نمای باریک نمای خیابان را دارند و در اطراف یک دهلیز و ردیفی از ستون ها قرار دارند
[ترجمه گوگل]آنها خیابانی باریک و خیابانی هستند و در اطراف دهلیز و پریستایل قرار دارند

12. There is no frontage included but prices start at £14000 for a two bed flat.
[ترجمه ترگمان]هیچ نمای frontage وجود ندارد اما قیمت ها با ۱۴۰۰۰ پوند برای یک تخت دو تخت شروع می شوند
[ترجمه گوگل]هیچ جبهه ای وجود ندارد اما قیمت ها از 14000 پوند برای دو تختخواب شروع می شود

13. Duvall crept nearer to the glass frontage.
[ترجمه ترگمان]Duvall به طرف ساختمان جلویی رفت
[ترجمه گوگل]Duvall نزدیک به جلوی شیشه ای افتاد

14. A massive grey building, its frontage decorated with stone pillars, its grounds were dotted with statues.
[ترجمه ترگمان]ساختمانی عظیم و خاکستری که نمای آن با ستون های سنگی تزیین شده بود و محوطه آن با مجسمه ها علامت گذاری شده بود
[ترجمه گوگل]یک ساختمان خاکستری عظیم، قسمت جلویی آن با ستون های سنگی تزئین شده بود، زمینه های آن با مجسمه های نقاشی شده بود

a building with frontage on the sea

ساختمانی که رو به دریا است


The land has a frontage of thirty meters.

زمین سی متر بر خیابان دارد.


a narrow frontage

کناره‌ی باریک


پیشنهاد کاربران

بغلی و کناری نیز معنی میدهد
We 'll back to check the frontage road
بر خواهیم گشت تا جاده بغلی را چک کنیم


کلمات دیگر: