1. guilt usually connotes suffering
گناه معمولا مستلزم رنج و محنت است.
2. conscious guilt
گناه محسوس
3. nobody's guilt is so obvious as to justify his execution without a trial
گناه هیچ کس آنقدر آشکار نیست که بتوان او را بدون محاکمه اعدام کرد.
4. undeniable guilt
گناه کتمان ناپذیر
5. a stab of guilt
درد گناه
6. an acknowledgement of guilt
اقرار به گناه
7. documents proving his guilt
مدارکی که جرم او را ثابت می کرد
8. his admission of guilt filled everyone with surprise
اعتراف او به گناه همه را غرق شگفتی کرد.
9. the millstone of guilt
بار سنگین گناه
10. unmistakable signs of guilt
نشانه های غیر قابل تردید گناه
11. finally, he accepted his guilt
بالاخره گناه خود را تصدیق کرد.
12. he was tortured by guilt
احساس گناه او را زجر می داد.
13. his silence evidenced his guilt
سکوت او نشانگر گناهش بود.
14. the jury must fix guilt
هیئت منصفه ی دادگاه باید تقصیر را معلوم کند.
15. your actions witness your guilt
اعمال تو گواه بر گناهکار بودن تو است.
16. an agonizing feeling of shame and guilt
احساس زجرآور شرم و گناه
17. they made no bones about confessing their guilt
آنان از اذعان گناه خود ابا نداشتند.
18. the nurse infected the children with a sense of guilt
پرستار کودکان را دچار احساس گناه کرد.
19. The court absolved him of guilt in her death.
[ترجمه ترگمان]دادگاه او را از گناه مرگ نجات داده بود
[ترجمه گوگل]دادگاه او را از گناه در مرگ او آزاد کرد
20. The police established his guilt beyond all doubt.
[ترجمه ترگمان]پلیس گناه او را فراتر از هر شک و تردید نهاد
[ترجمه گوگل]پلیس گناه خود را فراتر از همه شک و تردید قرار داد
21. We have abundant proof of his guilt.
[ترجمه ترگمان]ما دلایل زیادی از گناه او داریم
[ترجمه گوگل]ما شواهد فراوانی از گناه او داریم
22. He agonized over the guilt that he felt.
[ترجمه ترگمان]او عذاب وجدان را که احساس می کرد عذاب می داد
[ترجمه گوگل]او بیش از گناه که او احساس می کرد، تکان می خورد
23. We can't just assume her guilt.
[ترجمه ترگمان]ما فقط نمی توانیم گناه او را فرض کنیم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم گناه او را بپذیریم
24. Don't lay a guilt trip on your child about schoolwork.
[ترجمه ترگمان]به خاطر تکالیف مدرسه عذاب وجدان نداشته باش
[ترجمه گوگل]در مورد تحصیلات دبیرستانی فرزند خود را به کار نگیرید
25. Don't take guilt trips. Take a trip to the mall, to the next country, to a foreign country, but NOT to where the guilt is.
[ترجمه ترگمان]سفر گناه نکنید سفری به مرکز خرید، به کشور بعدی، به یک کشور خارجی، اما نه به جایی که جرم وجود دارد
[ترجمه گوگل]سفرهای گناه نکنید سفر به بازار، به کشور بعدی، به یک کشور خارجی، اما نه به جایی که گناه است