کلمه جو
صفحه اصلی

invalidity


معنی : فساد، بطلان، بی اساسی، عدماعتبار
معانی دیگر : عدم اعتبار، بطلان، فساد

انگلیسی به فارسی

عدم اعتبار، بطلان، فساد


انگلیسی به انگلیسی

• non-validity (figurative and literal)

دیکشنری تخصصی

[حقوق] عدم اعتبار، عدم صحت، بطلان، فساد
[ریاضیات] بی اعتباری، عدم اعتبار

مترادف و متضاد

فساد (اسم)
mortification, decline, decay, decadence, dissolution, spoil, turpitude, fornication, depravity, vice, depravation, degeneration, degeneracy, corruption, immorality, necrosis, putrefaction, putrescence, invalidity, harlotry, vitiation

بطلان (اسم)
nullity, defeasance, invalidity

بی اساسی (اسم)
weakness, infirmity, invalidity

عدم اعتبار (اسم)
invalidity

جملات نمونه

1. He lived on an invalidity pension which came as a weekly giro.
[ترجمه ترگمان]او در دوران invalidity که به صورت هفتگی درآمد داشت، زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]او در بازنشستگی ناتوانی زندگی می کرد که به عنوان یک ژیرو هفتگی درآمد

2. I live on an invalidity pension.
[ترجمه ترگمان]من با حقوق بازنشستگی invalidity زندگی می کنم
[ترجمه گوگل]من در بازنشستگی نامعتبر زندگی می کنم

3. Invalidity benefit is paid according to the usual contribution conditions and dependants' benefits are added where appropriate.
[ترجمه ترگمان]سود invalidity مطابق با شرایط سهم معمول و منافع وابسته پرداخت می شود که در آن منافع به صورت مناسب اضافه می شود
[ترجمه گوگل]مزایای نامعتبر طبق شرایط مشارکت معمول پرداخت می شود و مزایای وابسته در صورت لزوم اضافه می شود

4. Under the 1975 Pensions Act, invalidity pensioners will eventually qualify for inflation-proofed earnings-related pensions.
[ترجمه ترگمان]براساس لایحه حقوق بازنشستگی سال ۱۹۷۵، مستمری بگیران می توانند در نهایت به حقوق بازنشستگی مربوط به درآمده ای مربوط به تورم و مقاوم در برابر تورم راه پیدا کنند
[ترجمه گوگل]طبق قانون حقوق بازنشستگی 1975، بازنشستگان ناتوانی در نهایت واجد شرایط حقوق بازنشستگی مرتبط با درآمد ناشی از تورم خواهند بود

5. A freeze on dole money and invalidity benefit is also being considered.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی و مزایای بی اعتباری نیز در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]همچنان در نظر گرفته شده است

6. It is hard enough to cope on invalidity benefits at the moment and any cuts or taxes will make life very difficult.
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی سخت است که در حال حاضر به منافع بی اعتباری در حال حاضر رسیدگی کرده و هر گونه کاهش یا مالیات ها می تواند زندگی را بسیار دشوار سازد
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی برای مقابله با مزایای invalidity در حال حاضر سخت است و هر گونه کاهش یا مالیات زندگی را بسیار دشوار خواهد ساخت

7. Another feared target is invalidity benefit.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از اهداف نگران کننده عدم اعتبار و بی اعتباری است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از اهداف ترس از مزایای ناامیدی است

8. He lived on an invalidity pension which came as a weekly giro: £5
[ترجمه ترگمان]او در دوران invalidity که به صورت هفتگی درآمد داشت، زندگی می کرد: ۵ پوند
[ترجمه گوگل]او در بازنشستگی ناموفق زندگی کرد که به عنوان یک ژیرو هفتگی درآمد: 5 پوند

9. Martin still hasn't got his invalidity pension sorted out.
[ترجمه ترگمان]مارتین هنوز pension his را جمع آوری نکرده است
[ترجمه گوگل]مارتین هنوز بازنشستگی نامعتبر خود را مرتب نکرده است

10. We will increase Invalidity Benefit by 15%, extend mobility allowance and base payments on medical records rather than National Insurance contributions.
[ترجمه ترگمان]ما invalidity مزایا را ۱۵ درصد افزایش خواهیم داد، میزان تحرک پذیری و پرداخت های پایه به سوابق پزشکی را به جای کمک های بیمه ملی افزایش خواهیم داد
[ترجمه گوگل]ما 15٪ مزایای نامعتبر را افزایش خواهیم داد، کمک هزینه تحریم و پرداخت پایه در پرونده های پزشکی به جای کمک های بیمه ملی

11. Attorneys are trying to establish the invalidity of his claim.
[ترجمه ترگمان]دزدان سعی می کنند که invalidity of را تاسیس کنند
[ترجمه گوگل]وکلا در حال تلاش برای ایجاد invalidity ادعای خود هستند

12. This paper analyzes the mechanism of invalidity of the exhaust valves of diesel engines using dead oil.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به تجزیه و تحلیل مکانیسم کنترل شیره ای اگزوز موتور دیزلی با استفاده از نفت مرده می پردازد
[ترجمه گوگل]این مقاله مکانیسم نامطلوب دریچه های خروجی موتورهای دیزلی را با استفاده از روغن مایع تحلیل می کند

13. The invalidity a labor contract shall confirmed a labor dispute arbitration committee or a people's court.
[ترجمه ترگمان]بی اعتباری یک قرارداد کار یک کمیته داوری اختلاف کار یا دادگاه مردم را تایید می کند
[ترجمه گوگل]ناتوانی یک قرارداد کار، کمیته داوری یا دادگاه مردم را تأیید می کند

14. Flaws in the goods, Invalidity of impunity clauses.
[ترجمه ترگمان]Flaws در کالا، بدون قید و شرط، بنده ای بدون قید و شرط
[ترجمه گوگل]نقص در کالا، نامعتبر بودن مقررات مجازات

پیشنهاد کاربران

ناتوانی جسمی

از کار افتادگی


کلمات دیگر: