1. He lived on an invalidity pension which came as a weekly giro.
[ترجمه ترگمان]او در دوران invalidity که به صورت هفتگی درآمد داشت، زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]او در بازنشستگی ناتوانی زندگی می کرد که به عنوان یک ژیرو هفتگی درآمد
2. I live on an invalidity pension.
[ترجمه ترگمان]من با حقوق بازنشستگی invalidity زندگی می کنم
[ترجمه گوگل]من در بازنشستگی نامعتبر زندگی می کنم
3. Invalidity benefit is paid according to the usual contribution conditions and dependants' benefits are added where appropriate.
[ترجمه ترگمان]سود invalidity مطابق با شرایط سهم معمول و منافع وابسته پرداخت می شود که در آن منافع به صورت مناسب اضافه می شود
[ترجمه گوگل]مزایای نامعتبر طبق شرایط مشارکت معمول پرداخت می شود و مزایای وابسته در صورت لزوم اضافه می شود
4. Under the 1975 Pensions Act, invalidity pensioners will eventually qualify for inflation-proofed earnings-related pensions.
[ترجمه ترگمان]براساس لایحه حقوق بازنشستگی سال ۱۹۷۵، مستمری بگیران می توانند در نهایت به حقوق بازنشستگی مربوط به درآمده ای مربوط به تورم و مقاوم در برابر تورم راه پیدا کنند
[ترجمه گوگل]طبق قانون حقوق بازنشستگی 1975، بازنشستگان ناتوانی در نهایت واجد شرایط حقوق بازنشستگی مرتبط با درآمد ناشی از تورم خواهند بود
5. A freeze on dole money and invalidity benefit is also being considered.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی و مزایای بی اعتباری نیز در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]همچنان در نظر گرفته شده است
6. It is hard enough to cope on invalidity benefits at the moment and any cuts or taxes will make life very difficult.
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی سخت است که در حال حاضر به منافع بی اعتباری در حال حاضر رسیدگی کرده و هر گونه کاهش یا مالیات ها می تواند زندگی را بسیار دشوار سازد
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی برای مقابله با مزایای invalidity در حال حاضر سخت است و هر گونه کاهش یا مالیات زندگی را بسیار دشوار خواهد ساخت
7. Another feared target is invalidity benefit.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از اهداف نگران کننده عدم اعتبار و بی اعتباری است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از اهداف ترس از مزایای ناامیدی است
8. He lived on an invalidity pension which came as a weekly giro: £5
[ترجمه ترگمان]او در دوران invalidity که به صورت هفتگی درآمد داشت، زندگی می کرد: ۵ پوند
[ترجمه گوگل]او در بازنشستگی ناموفق زندگی کرد که به عنوان یک ژیرو هفتگی درآمد: 5 پوند
9. Martin still hasn't got his invalidity pension sorted out.
[ترجمه ترگمان]مارتین هنوز pension his را جمع آوری نکرده است
[ترجمه گوگل]مارتین هنوز بازنشستگی نامعتبر خود را مرتب نکرده است
10. We will increase Invalidity Benefit by 15%, extend mobility allowance and base payments on medical records rather than National Insurance contributions.
[ترجمه ترگمان]ما invalidity مزایا را ۱۵ درصد افزایش خواهیم داد، میزان تحرک پذیری و پرداخت های پایه به سوابق پزشکی را به جای کمک های بیمه ملی افزایش خواهیم داد
[ترجمه گوگل]ما 15٪ مزایای نامعتبر را افزایش خواهیم داد، کمک هزینه تحریم و پرداخت پایه در پرونده های پزشکی به جای کمک های بیمه ملی
11. Attorneys are trying to establish the invalidity of his claim.
[ترجمه ترگمان]دزدان سعی می کنند که invalidity of را تاسیس کنند
[ترجمه گوگل]وکلا در حال تلاش برای ایجاد invalidity ادعای خود هستند
12. This paper analyzes the mechanism of invalidity of the exhaust valves of diesel engines using dead oil.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به تجزیه و تحلیل مکانیسم کنترل شیره ای اگزوز موتور دیزلی با استفاده از نفت مرده می پردازد
[ترجمه گوگل]این مقاله مکانیسم نامطلوب دریچه های خروجی موتورهای دیزلی را با استفاده از روغن مایع تحلیل می کند
13. The invalidity a labor contract shall confirmed a labor dispute arbitration committee or a people's court.
[ترجمه ترگمان]بی اعتباری یک قرارداد کار یک کمیته داوری اختلاف کار یا دادگاه مردم را تایید می کند
[ترجمه گوگل]ناتوانی یک قرارداد کار، کمیته داوری یا دادگاه مردم را تأیید می کند
14. Flaws in the goods, Invalidity of impunity clauses.
[ترجمه ترگمان]Flaws در کالا، بدون قید و شرط، بنده ای بدون قید و شرط
[ترجمه گوگل]نقص در کالا، نامعتبر بودن مقررات مجازات