1. a precarious assertion
ادعای بی اساس
2. his income is precarious
روی درآمد او نمی شود حساب کرد.
3. He earned a precarious living as an artist.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک هنرمند زندگی متزلزلی را به دست آورد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک هنرمند زندگی بی شرمانه به دست آورد
4. The museum is in a financially precarious position.
[ترجمه ترگمان]این موزه در وضعیت مالی مالی قرار دارد
[ترجمه گوگل]موزه در وضعیت مالی مضر قرار دارد
5. The lorry was lodged in a very precarious way, with its front wheels hanging over the cliff.
[ترجمه ترگمان]کامیون در حالی که چرخ های جلو آن از بالای صخره آویزان بود، به طرزی بسیار مخاطره آمیز جا گرفته بود
[ترجمه گوگل]این کامیون به شیوه ای بسیار دشوار و با چرخ های جلو روی حلق آویز قرار داشت
6. This year's Budget looks set to be a precarious high-wire act for the Chancellor.
[ترجمه ترگمان]بنظر می رسد که بودجه امسال یک اقدام precarious برای صدراعظم باشد
[ترجمه گوگل]بودجه سال جاری به نظر میرسد که یک حکم سختگیرانه برای صدراعظمی باشد
7. Our financial situation had become precarious.
[ترجمه ترگمان]وضعیت مالی ما متزلزل شده بود
[ترجمه گوگل]وضعیت مالی ما بدتر شده است
8. Many borrowers now find themselves caught in a precarious financial position.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از وام گیرندگان اکنون خود را در وضعیت مالی پرمخاطره گرفتار کرده اند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بسیاری از وام گیرندگان خود را در وضعیت مالی متزلزل قرار می دهند
9. They eke out a precarious existence foraging in rubbish dumps.
[ترجمه ترگمان]آن ها زندگی پر مخاطره را به دنبال آذوقه و انبارهای زباله های خود به سر می برند
[ترجمه گوگل]آنها در معرض خطر انقراض قرار دارند
10. The path down to the beach is very precarious in wet weather.
[ترجمه ترگمان]راه رفتن به ساحل بسیار در آب و هوای مرطوب بسیار خطرناک است
[ترجمه گوگل]راه را به سمت ساحل در آب و هوای مرطوب بسیار دشوار است
11. They looked rather comical as they crawled up precarious ladders.
[ترجمه ترگمان]وقتی از نردبان سنگی بالا می رفتند، کمی خنده دار به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]آنها به نظر می رسید کم کم به عنوان crawle تا نردبان مضر
12. My financial position is rather precarious at the moment.
[ترجمه ترگمان]موقعیت مالی من در حال حاضر کمی متزلزل است
[ترجمه گوگل]وضعیت مالی من در حال حاضر نگران کننده است
13. A soldier leads a very precarious life.
[ترجمه ترگمان]یک سرباز زند گیت را به خطر می اندازد
[ترجمه گوگل]یک سرباز زندگی بسیار دشواری را دنبال می کند
14. He was unable to get down from his precarious position on the rocks.
[ترجمه ترگمان]او قادر به پایین رفتن از موقعیت precarious روی صخره ها نبود
[ترجمه گوگل]او نتوانست از موقعیت دشوار خود در سنگ ها بیرون بیاید