کلمه جو
صفحه اصلی

out of court


1- بدون مراجعه به دادگاه (و از طریق مصالحه یا کدخدا منشی) 2- کم اهمیت، ناچیز

انگلیسی به انگلیسی

• when you settle out of court, or you make an out-of-court settlement, you end a disagreement or dispute without going to a court of law.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] خارج از دادگاه، محروم از حق طرح دعوی در دادگاه (به علت عدم تعقیب دعوی)

جملات نمونه

1. The company has agreed to settle out of court .
[ترجمه ترگمان]این شرکت موافقت کرده است که از دادگاه خارج شود
[ترجمه گوگل]این شرکت توافق کرده است که از دادگاه خارج شود

2. This case has been settled out of court.
[ترجمه ترگمان]این پرونده از دادگاه بیرون اومده
[ترجمه گوگل]این مورد از دادگاه حل و فصل شده است

3. The case was settled out of court .
[ترجمه ترگمان]پرونده از دادگاه بیرون کشیده شد
[ترجمه گوگل]مورد در خارج از دادگاه حل و فصل شد

4. Their allegations were simply laughed out of court.
[ترجمه ترگمان]اتهامات آن ها به سادگی از دادگاه خارج شد
[ترجمه گوگل]اتهامات آنها به سادگی از دادگاه خندیدند

5. The proposal will be laughed out of court.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد از دادگاه خارج خواهد شد
[ترجمه گوگل]پیشنهاد خواهد شد خارج از دادگاه خندید

6. All his attempts at explanation were simply laughed out of court.
[ترجمه ترگمان]تمام تلاششان برای توضیح به سادگی از دادگاه خارج شد
[ترجمه گوگل]تمام تلاش های او در توضیح فقط از دادگاه خندیدند

7. The case was thrown out of court because of insufficient evidence.
[ترجمه ترگمان]این پرونده به دلیل ناکافی بودن شواهد از دادگاه خارج شد
[ترجمه گوگل]این مورد به دلیل شواهد کافی نبود

8. You would be laughed out of court with such a childish question.
[ترجمه ترگمان]تو از دادگاه با چنین سوال کودکانه ای به خنده خواهی افتاد
[ترجمه گوگل]شما با چنین سوالی کودکانه از دادگاه خندیدید

9. In the end the matter was settled out of court .
[ترجمه ترگمان]در پایان موضوع از دادگاه بیرون آمده بود
[ترجمه گوگل]در نهایت موضوع از دادگاه حل و فصل شد

10. The case was thrown out of court .
[ترجمه ترگمان]پرونده از دادگاه اخراج شده
[ترجمه گوگل]پرونده از دادگاه خارج شد

11. The charges were thrown out of court.
[ترجمه ترگمان]اتهامات از دادگاه خارج شد
[ترجمه گوگل]این اتهامات بیرون رانده شدند

12. Many civil cases can be settled out of court.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پرونده های مدنی را می توان در دادگاه حل کرد
[ترجمه گوگل]بسیاری از موارد مدنی ممکن است خارج از دادگاه حل و فصل شود

13. The dispute was settled out of court.
[ترجمه ترگمان]این اختلاف در دادگاه حل شد
[ترجمه گوگل]منازعه خارج از دادگاه حل و فصل شد

14. We can't propose that! We'd be laughed out of court!
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم این کار را بکنیم! از دادگاه به خنده افتادیم!
[ترجمه گوگل]ما نمیتوانیم این را پیشنهاد کنیم ما از دادگاه خندیدیم!

15. My lawyer wants to settle out of court.
[ترجمه ترگمان]وکیلم می خواد از دادگاه خارج بشه
[ترجمه گوگل]وکیل من می خواهد از دادگاه خارج شود

پیشنهاد کاربران

برون دادگاهی


کلمات دیگر: