کلمه جو
صفحه اصلی

martial law


حکومت نظامی

انگلیسی به فارسی

قانون جنگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a usu. temporary rule of law imposed over a civilian population by military authorities, esp. in a wartime combat zone or during the collapse of civil authority.

• military rule
martial law is control of an area that is established and maintained by soldiers instead of civilians.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] حکومت نظامی

مترادف و متضاد

law imposed by the military


Synonyms: army rule, imperium in imperio, iron rule, military government, rule of the sword, stratocracy, suspension of civil rights


جملات نمونه

1. The Emperor issued the decree repealing martial law.
[ترجمه ترگمان]امپراطور فرمان لغو قانون نظامی را صادر کرد
[ترجمه گوگل]امپراتور این حکم را لغو قوانین جنگی صادر کرد

2. The military leadership have lifted martial law in several more towns.
[ترجمه ترگمان]رهبری نظامی در چندین شهر دیگر حکومت نظامی برقرار کرده است
[ترجمه گوگل]رهبری نظامی، در چندین شهر دیگر، قوانین جنگی را لغو کرده است

3. The government may declare martial law in response to the latest violence in the region.
[ترجمه ترگمان]دولت ممکن است در واکنش به آخرین خشونت در منطقه حکومت نظامی اعلام کند
[ترجمه گوگل]دولت می تواند در پاسخ به آخرین خشونت در منطقه اعلام وضعیت نظامی کند

4. Renegade forces captured the capital and declared/imposed martial law.
[ترجمه ترگمان]نیروهای Renegade پایتخت را تصرف کرده و حکومت نظامی اعلام کردند
[ترجمه گوگل]نیروهای نومحافظه کار پایتخت را دستگیر کردند و قوانین جنگی را اعلام کردند

5. The country is now under martial law.
[ترجمه ترگمان]این کشور اکنون تحت حکومت نظامی است
[ترجمه گوگل]کشور در حال حاضر تحت قانون رزمی است

6. Martial law has now been lifted.
[ترجمه ترگمان]قانون مارتیالیس اکنون برداشته شده است
[ترجمه گوگل]قوانین رزمی در حال حاضر لغو شده است

7. Martial law was imposed to prevent the breakdown of law and order.
[ترجمه ترگمان]حکومت نظامی اعمال شد تا از شکست نظم و قانون جلوگیری شود
[ترجمه گوگل]قوانین جنگی برای جلوگیری از فروپاشی قانون و نظم اعمال شد

8. The city remains under martial law.
[ترجمه ترگمان]این شهر هنوز تحت حکومت نظامی است
[ترجمه گوگل]این شهر همچنان تحت قوانین رزمی قرار دارد

9. The city remains firmly under martial law.
[ترجمه ترگمان]این شهر همچنان تحت حکومت نظامی است
[ترجمه گوگل]این شهر با استقرار نظامی مواجه است

10. In May, martial law was lifted in most areas.
[ترجمه ترگمان]در ماه مه، قوانین نظامی در اغلب مناطق برداشته شد
[ترجمه گوگل]در ماه مه، قانون جنگی در اکثر مناطق لغو شد

11. Kuwait declared martial law after the Persian Gulf War.
[ترجمه ترگمان]پس از جنگ خلیج فارس، کویت حکومت نظامی اعلام کرد
[ترجمه گوگل]کویت پس از جنگ خلیج فارس، وضعیت نظامی را اعلام کرد

12. The first hours of Martial Law themselves demonstrated that the regime had learnt the lessons of the 1970s.
[ترجمه ترگمان]اولین ساعت از خود قانون Martial نشان داد که رژیم درس های دهه ۱۹۷۰ را آموخته بود
[ترجمه گوگل]اولین ساعتهای جنگی خود را نشان دادند که رژیم درس های 1970 را یاد گرفته است

13. The king says he will impose martial law if anything similar happens again. Opposition politicians are screwing up their courage.
[ترجمه ترگمان]پادشاه می گوید که اگر اتفاق مشابهی بیفتد، حکومت نظامی برقرار خواهد کرد سیاستمداران مخالف جرات خود را به تنگ آورده اند
[ترجمه گوگل]پادشاه می گوید که اگر هرچیزی مشابه این اتفاق می افتد، قانون نظامی را تحمیل می کند سیاستمداران مخالف شجاعت خود را براندازی میکنند

14. The king says he will impose martial law if anything similar happens again.
[ترجمه ترگمان]پادشاه می گوید که اگر اتفاق مشابهی بیفتد، حکومت نظامی برقرار خواهد کرد
[ترجمه گوگل]پادشاه می گوید که اگر هرچیزی مشابه این اتفاق می افتد، قانون نظامی را تحمیل می کند

15. To restore order, the government declared martial law.
[ترجمه ترگمان]دولت برای بازگردانی نظم، قانون نظامی اعلام کرد
[ترجمه گوگل]برای بازگرداندن نظم، دولت قانون نظامی را اعلام کرد

پیشنهاد کاربران

حکومت نظامی

martial law ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: حکومت نظامی
تعریف: اعمال حاکمیت نظامیان به طور موقت بر تمام یا بخشی از کشور در پی اعلام وضعیت اضطراری


کلمات دیگر: