(لاتین - به ویژه در امور آموزشی) به جای والدین، با حق پدری (و مادری)
in loco parentis
(لاتین - به ویژه در امور آموزشی) به جای والدین، با حق پدری (و مادری)
انگلیسی به فارسی
(لاتین - بهویژه در امور آموزشی) به جای والدین، با حق پدری (و مادری)
در loco parentis
انگلیسی به انگلیسی
قید ( adverb )
• : تعریف: in place of a parent (Latin); acting for or as a parent.
• (latin) in place of a parent
(latin) supervision by an administrative body that acts in loco parentis
if you are in loco parentis, you are, for a short time, in the position of a parent towards someone else's children. teachers are often regarded as being in loco parentis; a legal expression.
(latin) supervision by an administrative body that acts in loco parentis
if you are in loco parentis, you are, for a short time, in the position of a parent towards someone else's children. teachers are often regarded as being in loco parentis; a legal expression.
دیکشنری تخصصی
[حقوق] در مقام ولی یا قیم
جملات نمونه
1. While children are in school, teachers are legally in loco parentis.
[ترجمه ترگمان]در حالی که کودکان در مدرسه هستند، آموزگاران به طور قانونی به طور قانونی به طور قانونی به طور قانونی مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در حالی که کودکان در مدرسه هستند، معلمان به طور قانونی در پارکینگ محلی قرار دارند
[ترجمه گوگل]در حالی که کودکان در مدرسه هستند، معلمان به طور قانونی در پارکینگ محلی قرار دارند
2. I stand towards her in loco parentis.
[ترجمه ترگمان]با حالتی پدرانه به طرف او می ایستم
[ترجمه گوگل]من در سمت راست او ایستاده ام
[ترجمه گوگل]من در سمت راست او ایستاده ام
3. The Kentucky High Court high court decided that in loco parentis just by justified that rule.
[ترجمه ترگمان]دادگاه عالی دادگاه عالی کنتاکی به این نتیجه رسیده بود که با این قانون، این قانون در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]دادگاه عالی دادگاه کنتاکی دادگاه عالی دادگاه را تصویب کرد که در این دادگاه به توافق برسد
[ترجمه گوگل]دادگاه عالی دادگاه کنتاکی دادگاه عالی دادگاه را تصویب کرد که در این دادگاه به توافق برسد
4. In loco parentis meant that male and female students usually had to live in separate buildings.
[ترجمه ترگمان]به این معنی که دانش آموزان دختر و مرد معمولا مجبور بودند در ساختمان های جداگانه زندگی کنند
[ترجمه گوگل]در loco parentis به این معنا بود که دانش آموزان دختر و پسر معمولا مجبور بودند در ساختمان های جداگانه زندگی کنند
[ترجمه گوگل]در loco parentis به این معنا بود که دانش آموزان دختر و پسر معمولا مجبور بودند در ساختمان های جداگانه زندگی کنند
5. In loco parentis, man meant that male and female college students usually had to live in separant separate buildings.
[ترجمه ترگمان]در فیلم loco، مرد به این معنا بود که دانش آموزان دختر و مرد باید در یک ساختمان جداگانه زندگی کنند
[ترجمه گوگل]در loco parentis، مرد به این معنا بود که دانشجویان دختر و پسر معمولا مجبور بودند در ساختمان های جداگانه جداگانه زندگی کنند
[ترجمه گوگل]در loco parentis، مرد به این معنا بود که دانشجویان دختر و پسر معمولا مجبور بودند در ساختمان های جداگانه جداگانه زندگی کنند
6. The Kentucky high court decided that in loco parentis just by justified that rule.
[ترجمه ترگمان]دادگاه عالی کنتاکی به این نتیجه رسیده بود که با این قانون، این قانون به طور کامل اجرا خواهد شد
[ترجمه گوگل]دادگاه عالی کنتاکی تصمیم گرفت که فقط با توجیه این حکم در loco parentis
[ترجمه گوگل]دادگاه عالی کنتاکی تصمیم گرفت که فقط با توجیه این حکم در loco parentis
7. The Kentucky high court decided that in loco parentis justified that rule.
[ترجمه ترگمان]دادگاه عالی کنتاکی این تصمیم را گرفت که در پرواز loco parentis این قانون را توجیه کرده است
[ترجمه گوگل]دادگاه عالی کنتاکی تصمیم گرفت که در loco parentis این قانون را توجیه کند
[ترجمه گوگل]دادگاه عالی کنتاکی تصمیم گرفت که در loco parentis این قانون را توجیه کند
8. We had to punish this child in loco parentis.
[ترجمه ترگمان]ما مجبور بودیم که این بچه رو مثل پدر مادر تنبیه کنیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم این کودک را در پارکینگ loco parentis مجازات کنیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم این کودک را در پارکینگ loco parentis مجازات کنیم
9. In loco parentis meant that and female students usually had to live in separate buildings.
[ترجمه ترگمان]به این معنا که دانش آموزان دختر معمولا مجبور بودند در ساختمان های جداگانه زندگی کنند
[ترجمه گوگل]در loco parentis به این معناست که و دانشجویان زن مجبور بودند در ساختمان های جداگانه زندگی کنند
[ترجمه گوگل]در loco parentis به این معناست که و دانشجویان زن مجبور بودند در ساختمان های جداگانه زندگی کنند
10. The Kentucky high court decided that in loco parentis justify justified that rule.
[ترجمه ترگمان]دادگاه عالی کنتاکی این تصمیم را گرفت که به طور کامل، این قانون را توجیه کند
[ترجمه گوگل]دادگاه عالی کنتاکی تصمیم گرفت که در loco parentis توجیه این قانون را توجیه کند
[ترجمه گوگل]دادگاه عالی کنتاکی تصمیم گرفت که در loco parentis توجیه این قانون را توجیه کند
11. The Kentucky high court decided In in loco parentis just defid the rulesjustified that rule.
[ترجمه ترگمان]دادگاه عالی کنتاکی به طور کامل تصمیم گرفت که در مورد rulesjustified که قانون را اداره می کند، پرواز کند
[ترجمه گوگل]دادگاه عالی کنتاکی در Ino loco parentis تصمیم گرفت که قوانین را به درستی تعریف کند
[ترجمه گوگل]دادگاه عالی کنتاکی در Ino loco parentis تصمیم گرفت که قوانین را به درستی تعریف کند
12. The Kentucky high court decided in loco parentis justified that rule.
[ترجمه ترگمان]دادگاه عالی کنتاکی به طور کامل تصمیم گرفت که این قانون را کاملا توجیه کند
[ترجمه گوگل]دادگاه عالی کنتاکی در loco parentis تصمیم گرفت که این قانون را توجیه کند
[ترجمه گوگل]دادگاه عالی کنتاکی در loco parentis تصمیم گرفت که این قانون را توجیه کند
13. Teachers at a boarding school are acting much more in loco parentis than at a day school.
[ترجمه ترگمان]معلمان در یک مدرسه شبانه روزی نسبت به یک مدرسه در یک مدرسه بسیار بیشتر به طور مضحکی رفتار می کنند
[ترجمه گوگل]معلمان در یک مدرسه شبانه روزی بیش از پیش در یک مدرسه روزانه فعالیت بیشتری دارند
[ترجمه گوگل]معلمان در یک مدرسه شبانه روزی بیش از پیش در یک مدرسه روزانه فعالیت بیشتری دارند
14. The staff have a position of trust; they stand in loco parentis to all the children for whom they are responsible.
[ترجمه ترگمان]کارکنان یک موقعیت اعتماد دارند؛ آن ها در مورد همه کودکانی که مسئول آن ها هستند، به طور کامل به طور کامل رفتار می کنند
[ترجمه گوگل]کارکنان موقعیت اعتماد دارند؛ آنها برای همه آنها مسئولیت دارند
[ترجمه گوگل]کارکنان موقعیت اعتماد دارند؛ آنها برای همه آنها مسئولیت دارند
کلمات دیگر: