1- (پزشکان و غیره) کشیک، 2- قابل وصول در وجه حامل، (پزشک و غیره) کشیک، گوش به زنگ
on call
1- (پزشکان و غیره) کشیک، 2- قابل وصول در وجه حامل، (پزشک و غیره) کشیک، گوش به زنگ
انگلیسی به انگلیسی
• at notice, available for service when needed; on the alert, ready
دیکشنری تخصصی
[حقوق] عندالمطالبه
جملات نمونه
1. In theory I'm on call day and night.
[ترجمه ترگمان]در تئوری من، روز و شب فرا می رسد
[ترجمه گوگل]در نظریه من روز و شب در تماس هستم
[ترجمه گوگل]در نظریه من روز و شب در تماس هستم
2. The nurse is on call tonight.
[ترجمه پوریا مجد] پرستار امشب شیفت می باشد.
[ترجمه ترگمان]پرستار امشب زنگ می زند[ترجمه گوگل]پرستار امشب در تماس است
3. The doctor had been on call for 48 hours and was exhausted.
[ترجمه ترگمان]دکتر تا ۴۸ ساعت دیگر با او تماس گرفته بود و خسته و درمانده شده بود
[ترجمه گوگل]پزشک 48 ساعت در تماس بوده و خسته شده است
[ترجمه گوگل]پزشک 48 ساعت در تماس بوده و خسته شده است
4. I'll be on call the night of the party.
[ترجمه Hamzeluyi] من در شب میهمانی، کشیک هستم
[ترجمه ترگمان]به شب مهمانی زنگ می زنم[ترجمه گوگل]من شب شب بخیر خواهم بود
5. She's a doctor, so she's often on call at the weekend.
[ترجمه ترگمان]او یک دکتر است، بنابراین اغلب آخر هفته با او تماس می گیرد
[ترجمه گوگل]او یک دکتر است، بنابراین او اغلب در آخر هفته تماس می گیرد
[ترجمه گوگل]او یک دکتر است، بنابراین او اغلب در آخر هفته تماس می گیرد
6. Don't worry, there's a doctor on call 24 hours a day.
[ترجمه حسین سلطانی مطلق] نگران نباشید، پزشک 24 ساعته گوش به زنگ در دسترس است.
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، یه دکتر هست که ۲۴ ساعته بهش زنگ میزنه[ترجمه گوگل]نگران نباشید، 24 ساعت در روز در تماس با پزشک است
7. Battalion always had at least one maintenance ship on call for situations like ours.
[ترجمه ترگمان]پایگاه همیشه دست کم یک کشتی تعمیرات را داشت که برای مواقع ضروری ما را تهدید می کرد
[ترجمه گوگل]گردان همیشه حداقل یک کشتی تعمیر و نگهداری در تماس با شرایط مانند ما داشته است
[ترجمه گوگل]گردان همیشه حداقل یک کشتی تعمیر و نگهداری در تماس با شرایط مانند ما داشته است
8. The job entailed being on call twenty-four hours a day.
[ترجمه ترگمان]این کار مستلزم تماس با بیست و چهار ساعت در روز بود
[ترجمه گوگل]این کار موجب شد که بیست و چهار ساعت در روز در تماس باشید
[ترجمه گوگل]این کار موجب شد که بیست و چهار ساعت در روز در تماس باشید
9. She was on call to open and shut the gates at any hour, in any weather.
[ترجمه ترگمان]او می خواست در هر ساعتی در هر ساعتی باز شود و دروازه را ببندد
[ترجمه گوگل]او در تماس بود برای باز کردن و دروازه ها را خاموش در هر ساعت، در هر هوا
[ترجمه گوگل]او در تماس بود برای باز کردن و دروازه ها را خاموش در هر ساعت، در هر هوا
10. As a doctor, you will be on call regularly at weekends.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک پزشک، شما در تعطیلات آخر هفته به طور منظم در تماس خواهید بود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک دکتر، شما به طور منظم در تعطیلات آخر هفته به طور منظم تماس خواهید داشت
[ترجمه گوگل]به عنوان یک دکتر، شما به طور منظم در تعطیلات آخر هفته به طور منظم تماس خواهید داشت
11. Some colleges are now offering short courses on call centre techniques.
[ترجمه ترگمان]برخی از دانشکده ها در حال حاضر دوره های کوتاه مدت در زمینه تکنیک های مرکز تلفنی ارائه می کنند
[ترجمه گوگل]برخی از کالج ها در حال حاضر دوره های کوتاه در تکنیک های مرکز تماس ارائه می دهند
[ترجمه گوگل]برخی از کالج ها در حال حاضر دوره های کوتاه در تکنیک های مرکز تماس ارائه می دهند
12. My job entailed being on call for shipping in the harbour and for this reason I was loath to live outside Stornoway.
[ترجمه ترگمان]وظیفه من این بود که در لنگرگاه به من زنگ بزنند و به همین دلیل، من از این که بیرون از Stornoway زندگی کنم بی میل بودم
[ترجمه گوگل]مشاعره من در ارتباط با حمل و نقل در بندر بود و به همین دلیل من ناخشنودی برای زندگی کردن در خارج از Stornoway بود
[ترجمه گوگل]مشاعره من در ارتباط با حمل و نقل در بندر بود و به همین دلیل من ناخشنودی برای زندگی کردن در خارج از Stornoway بود
13. The person on call made us a cup of tea - battered wives' homes are the greatest!
[ترجمه ترگمان]شخصی که در تماس با ما بود، ما را به یک فنجان چای برای همسران battered تبدیل کرده بود
[ترجمه گوگل]فردی که در تماس بود، یک فنجان چای - خانه های همسر خردسال را بزرگترین!
[ترجمه گوگل]فردی که در تماس بود، یک فنجان چای - خانه های همسر خردسال را بزرگترین!
14. Holman was on call at any time although they had found no trace of the fog for two days now.
[ترجمه ترگمان]در هر حال، هر بار که در مه نشانی از مه را پیدا نکرده بودند، در آن موقع نه ردی از مه پیدا کرده بودند
[ترجمه گوگل]هولمن در هر زمان در تماس بود، هرچند که در طی دو روز هیچ ردی از مه را پیدا نکرده بود
[ترجمه گوگل]هولمن در هر زمان در تماس بود، هرچند که در طی دو روز هیچ ردی از مه را پیدا نکرده بود
پیشنهاد کاربران
آماده باش
هشیار ، آگاه
آماده ، آماده کار ، آماده به کار ، آماده پاسخ
آماده ، آماده کار ، آماده به کار ، آماده پاسخ
منتظر تماس جهت حضور و آماده بکار بودن شبانه روز
در دسترس
در دسترس بودن جهت فراخوانده شدن برای ارایه خدمات. مثلا از طریق یک شماره تلفن یا هرنوع ابزار خبر نمون دیگر بتوان فردی را برای ارایه خدمات به محلی مشخص فراخواند
گوش به زنگ
on call ( عمومی )
واژه مصوب: گوشبهزنگ
تعریف: وضعیتی که شخص در محل کار خود حضور ندارد، اما موظف است ترتیبی دهد تا به محض نیاز بتوانند با او تماس بگیرند
واژه مصوب: گوشبهزنگ
تعریف: وضعیتی که شخص در محل کار خود حضور ندارد، اما موظف است ترتیبی دهد تا به محض نیاز بتوانند با او تماس بگیرند
کلمات دیگر: