1. they decided to liquidate the corporation within one year
آنها برآن شدند که شرکت را ظرف یک سال منحل کنند.
2. A unanimous vote was taken to liquidate the company.
[ترجمه ترگمان]به اتفاق آرا به انحلال شرکت رای دادند
[ترجمه گوگل]یک رای مجلس برای تخلیه این شرکت به تصویب رسید
3. They're likely to hold big fire sales to liquidate their inventory.
[ترجمه سراجی] انهااحتمالا فروش اموالشان رابه تعویق می اندازند.
[ترجمه ترگمان]آن ها احتمالا فروش بزرگی را برای انحلال inventory برگزار خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آنها احتمالا فروش های بزرگ آتش را برای انحلال موجودی خود دارند
4. They have decided to liquidate the corporation by the end of the next month.
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفته اند تا این شرکت را تا پایان ماه آینده منحل کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند شرکت را تا پایان ماه آینده از بین ببرند
5. It is possible to liquidate their doubts.
[ترجمه ترگمان]انحلال شک و تردیدهای آن ها ممکن است
[ترجمه گوگل]ممکن است شک و تردید آنها را حل کند
6. The stock was sold to liquidate the loan.
[ترجمه ترگمان]سهام به انحلال این وام فروخته شد
[ترجمه گوگل]سهام به منظور واریز واریز فروخته شد
7. The government tried to liquidate the rebel movement and failed.
[ترجمه ترگمان]دولت تلاش کرد تا جنبش شورشیان را منحل کند و شکست خورد
[ترجمه گوگل]دولت سعی کرد جنبش شورشی را نابود کند و شکست خورد
8. They have not hesitated in the past to liquidate their rivals.
[ترجمه ترگمان]آن ها در گذشته تردید نداشتند که رقبای خود را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]آنها در گذشته برای تضعیف رقبای خود تردید نکردند
9. He would also have to liquidate his pension funds.
[ترجمه ترگمان]او همچنین مجبور بود صندوق های بازنشستگی خود را منحل کند
[ترجمه گوگل]او همچنین مجبور خواهد شد صندوق های بازنشستگی خود را از بین ببرد
10. Indeed, Fleet was eager to liquidate the preferred shares, because they legally precluded it from integrating those newly acquired assets.
[ترجمه ترگمان]در واقع، ناوگان مشتاق بود که سهم ترجیحی را از بین ببرد، زیرا آن ها از نظر قانونی مانع از یکپارچه سازی دارایی های تازه بدست آمده شده بودند
[ترجمه گوگل]در حقیقت، ناوگان مشتاق سهام ممتاز را از بین برد زیرا آنها از لحاظ قانونی از تلفیق دارایی های تازه به دست آمده جلوگیری می کنند
11. One would liquidate itself over time by paying claims, much of it to cover pollution and asbestos exposures.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها خود را با پرداخت ادعاها از بین می برد که بیشتر آن برای پوشاندن آلودگی و نوردهی های آزبست استفاده می کند
[ترجمه گوگل]در طول زمان، با ادعای خود، خود را از بین می برد و بیشتر آن را برای پوشش آلودگی و قرار گرفتن در معرض آزبست قرار می دهد
12. Rhee and his followers had tried to liquidate the guerrilla movement in the south but had failed.
[ترجمه ترگمان]ری و پیروانش تلاش کردند تا جنبش چریکی در جنوب را از بین ببرند اما شکست خورده بودند
[ترجمه گوگل]رئی و پیروانش سعی داشتند جنبش چریکی را در جنوب منحل کنند اما شکست خوردند
13. On paper, liquidate everything you have -- house, car, gadgets, investments.
[ترجمه ترگمان]بر روی کاغذ، هر چیزی که دارید را از بین ببرید - خانه، اتومبیل، ابزار و سرمایه گذاری
[ترجمه گوگل]بر روی کاغذ، همه چیزهایی را که دارید در اختیار دارید - خانه، ماشین، اسباب بازی ها، سرمایه گذاری ها را از بین ببرید
14. The court appointed a receiver to administer and liquidate the assets of an insolvent corporation.
[ترجمه ترگمان]دادگاه یک گیرنده را برای اداره و انحلال اموال یک شرکت ورشکسته منصوب کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه یک گیرنده را برای مدیریت و انحلال دارایی های یک شرکت ورشکسته انتصاب کرد