کلمه جو
صفحه اصلی

municipal corporation

انگلیسی به انگلیسی

• city corporation

دیکشنری تخصصی

[حقوق] شهرداری

جملات نمونه

1. By contrast a municipal corporation was a public governmental authority with administrative duties owed to all the inhabitants of its area.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، یک شرکت شهری یک اداره دولتی دولتی با وظایف اداری بود که به همه ساکنان منطقه مقروض بود
[ترجمه گوگل]در مقابل یک سازمان شهری یک سازمان دولتی دولتی بود که وظایف اداری را به تمام ساکنان منطقه اش بدهکار بود

2. I would like to thank Ahmedabad Municipal Corporation and India-China Economic and Cultural Council for their efforts to organize this meaningful event.
[ترجمه ترگمان]مایلم از شرکت های شهرداری و شورای اقتصادی و فرهنگی چین - چین بخاطر تلاش هایشان برای سازماندهی این رویداد معنی دار تشکر کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم از سازمان شهرداری احمدآباد و شورای اقتصادی و فرهنگ هند و چین برای تلاش های خود برای سازماندهی این رویداد معنی دار تشکر کنم

3. " There are also signs at the municipal corporation limit, some of which welcome visitors to the "City of Colma" while older, adjacent signs welcome people to the "Town of Colma.
[ترجمه ترگمان]همچنین نشانه هایی در حد شرکت شهرداری وجود دارد که برخی از آن ها بازدیدکنندگان را به \"شهر of\" خوشامد می گویند در حالیکه تابلوهای قدیمی تر و مجاور از مردم به \"شهر of\" خوشامد می گویند
[ترجمه گوگل]همچنین نشانه هایی در مجاورت شرکت شهرداری وجود دارد که بعضی از آن بازدیدکنندگان به «شهر کلم» خوشامد می گویند، درحالیکه قدیمی تر، نشانه های مجاور مردم را به «شهر کلم» خوش آمد می گویند

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

5. And yet when he was on the war path his opponents on the Municipal Corporation or the Senate of the University were mortally afraid of him.
[ترجمه ترگمان]و با این حال، هنگامی که در مسیر جنگ با مخالفان خود در مجلس شهری یا سنا بود، از او وحشت داشتند
[ترجمه گوگل]و با این حال زمانی که او در مسیر جنگ بود، مخالفانش در مجتمع شهرداری یا مجلس سنا از او میترسیدند

6. The head of government of a city, town, borough, or municipal corporation.
[ترجمه ترگمان]رئیس دولت یک شهر، شهر، بارو یا شرکت شهری
[ترجمه گوگل]رئیس دولت یک شهر، شهر، روستا، یا شرکت شهرداری

7. A woman serving as the head of government of a city, town, borough, or municipal corporation.
[ترجمه ترگمان]زنی که به عنوان رئیس دولت یک شهر، شهر، منطقه ای یا شهری خدمت می کند
[ترجمه گوگل]یک زن خدمت سرپرست شهرداری، شهرداری، شهرداری و یا شهرداری

8. To ensure the safety of the construction site, the construction of civilization, Municipal Corporation to implement the three-tier management system.
[ترجمه ترگمان]برای اطمینان از ایمنی محل ساختمان، ساخت تمدن، شرکت شهرداری برای اجرای سیستم مدیریت سه ردیفی
[ترجمه گوگل]برای اطمینان از ایمنی محل ساخت و ساز، ساخت تمدن، شرکت شهرداری برای پیاده سازی سیستم مدیریت سه سطحی

9. So we have decided to have couples hug and kiss in front in the Calcutta Municipal Corporation where he works, " said Rupak Manush, president of Lovers' Organization for Voluntary Exhibition (LOVE). "
[ترجمه ترگمان]Rupak Manush، رئیس سازمان دوستداران نمایشگاه داوطلبانه (عشق)، گفت: \" بنابراین ما تصمیم گرفته ایم که زوج ها در شرکت شهری کلکته که در آنجا کار می کند، یکدیگر را در آغوش بگیرند و ببوسم
[ترجمه گوگل]بنابراین، ما تصمیم گرفتیم زوج ها را در شرکت مولکولا در محل کار خود بپوشانیم و بوسه بزنیم، جایی که او کار می کند، گفت: 'روپاک مانوش، رییس سازمان دوستداران نمایشگاه داوطلبانه (LOVE) '

10. Meanwhile, the village does not exist in California, either in colloquial speech or as a municipal corporation.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، این روستا در زبان محاوره ای یا به عنوان یک شرکت شهری وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در همین حال، روستا در کالیفرنیا، یا در سخنرانی گفتاری و یا به عنوان یک شرکت شهرداری وجود ندارد

11. Video: (Hindi) So, the busiest streets closed down. We have the traffic police and municipal corporation helping us.
[ترجمه ترگمان]ویدئو: (هندی)بنابراین شلوغ ترین خیابان ها تعطیل شد ما پلیس ترافیک و شرکت شهری که به ما کمک می کنند را داریم
[ترجمه گوگل]ویدئو: (هندی) بنابراین، شلوغ ترین خیابان ها بسته شد ما پلیس راهنمایی و رانندگی و شرکت شهرداری به ما کمک می کند


کلمات دیگر: