1. the owner of this house
مالک این خانه
2. the present owner
مالک فعلی
3. the reputed owner of that garden
کسی که گفته می شود صاحب آن باغ است
4. the rightful owner of this house
مالک قانونی این خانه
5. the above is the owner of the horse
شخص نامبرده مالک آن اسب است.
6. in fact, god is the true owner . . .
در حقیقت مالک اصلی خداست . . .
7. lands which were revested in the former owner
زمین هایی که به مالک پیشین پس داده شده است
8. some farmers lease their land from the owner
برخی کشاورزان زمین خود را از مالک اجاره می کنند.
9. the stolen property was restored to its owner
اموال سرقت شده به مالک آن مسترد شد.
10. the palace is still in the occuption of its hereditary owner
آن کاخ هنوز هم در اشغال مالک موروثی آن است.
11. The car has only had one previous owner.
[ترجمه Mahla] این خودرو تنها یک مالک داشته است
[ترجمه ترگمان]ماشین فقط صاحب یک مالک قبلی است
[ترجمه گوگل]این خودرو تنها یک مالک قبلی دارد
12. The owner of that shop is Mr Brown — the former owner was Mr Johnson.
[ترجمه Ava golzari😊💗] صاحب آن مغازه آقای قهوه ای است😂 - مالک سابق آقای جانسون بود.
[ترجمه oooo] مالک و صاحب آن فروشگاه آقای براون است و مالک قبلی ( سابق ) اقای جانسون بود.
[ترجمه ترگمان]صاحب آن مغازه آقای براون است - مالک سابق آقای جانسون بود
[ترجمه گوگل]صاحب آن مغازه آقای براون است - صاحب سابق آقای جانسون بود
13. Car for sale: one careful owner, low mileage.
[ترجمه ترگمان]خودرو برای فروش: یک مالک دقیق، مایل به پایین
[ترجمه گوگل]اتومبیل برای فروش یک صاحب مراقب، مسافت پیموده کم
14. The dog kited down the street towards its owner.
[ترجمه ترگمان]سگ از خیابان گذشت و به طرف صاحبش رفت
[ترجمه گوگل]سگ در خیابان به سمت صاحب آن حرکت کرد
15. I'm part owner of the restaurant.
[ترجمه Mahiar] من مالک قسمتی از رستوران هستم
[ترجمه ترگمان]من قسمتی از صاحب رستوران هستم
[ترجمه گوگل]من صاحب رستوران هستم
16. The stolen car was returned to its rightful owner .
[ترجمه ترگمان]ماشین دزدی به صاحب اصلیش برگشته
[ترجمه گوگل]ماشین به سرقت رفته به صاحب قانونی خود بازگشت
17. The owner of the store was sweeping his floor when I walked in.
[ترجمه Fateme taji] صاحب مغازه کف فروشگاه را تمیز کرد وقتی من در آن راه رفتم
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد اتاق شدم صاحب فروشگاه طبقه پایین را جارو می کرد
[ترجمه گوگل]صاحب فروشگاه وقتی که وارد راهپیمایی شد، کف خود را کشید