کلمه جو
صفحه اصلی

own up


اعتراف کردن (به)

انگلیسی به فارسی

خودت هستی


دیکشنری تخصصی

[حقوق] اقرار کردن، اعتراف کردن

جملات نمونه

1. The headmaster is waiting for someone to own up.
[ترجمه ناشناس] مدیر مدرسه منتظر کسی است که اعتراف کند
[ترجمه ترگمان]مدیر مدرسه منتظر کسی است که از جایش برخیزد
[ترجمه گوگل]سرپرست منتظر کسی است که خودش را داشته باشد

2. I advise you to own up at once.
[ترجمه ناشناس] توصیه می کنم فورا اعتراف کنید
[ترجمه ترگمان]به شما توصیه می کنم فورا بلند شوید
[ترجمه گوگل]من به شما توصیه می کنم تا یک بار در اختیار داشته باشید

3. Come on, own up. Who broke it?
[ترجمه ملینا] زود باش، اعتراف کن، چه کسی آن را شکست؟
[ترجمه ترگمان] بی خیال، نوبت توئه کی به هم زد؟
[ترجمه گوگل]بیا، خودت باش چه کسی آن را شکست؟

4. Why don't you just own up and hope she forgives you?
[ترجمه ترگمان]چرا خودت رو تسلیم نمی کنی و امیدوار باشی که تو رو ببخشه؟
[ترجمه گوگل]چرا فقط خودت نیستی و امیدوارم که تو را ببخشی؟

5. You'd better own up that you were responsible for the traffic accident.
[ترجمه ترگمان]بهتره خودت بدونی که تو مسئول حادثه رانندگی بودی
[ترجمه گوگل]شما بهتر است که مسئولیت تصادف را داشته باشید

6. He still wouldn't own up to the fact that he'd lied.
[ترجمه ترگمان]او هنوز به این حقیقت که او دروغ گفته بود اعتراف نمی کرد
[ترجمه گوگل]او هنوز هم به این واقعیت که او دروغ می گوید نیست

7. He was too frightened to own up to his mistake.
[ترجمه ترگمان]او بیش از آن ترسیده بود که به اشتباه خود اعتراف کند
[ترجمه گوگل]او بیش از حد به اشتباه خود را وحشت زده بود

8. I'm still waiting for someone to own up to the breakages.
[ترجمه ترگمان]من هنوز منتظر کسی هستم که خودشو به the برسونه
[ترجمه گوگل]من هنوز منتظر کسی هستم که بتوانم صبر کنم

9. If no one will own up to misbehaving, all pupils will be kept in after school.
[ترجمه ترگمان]اگر کسی بخواهد رفتار بدی داشته باشد، همه دانش آموزان پس از مدرسه نگهداری خواهند شد
[ترجمه گوگل]اگر هیچ کس نداشته باشد، همه دانش آموزان پس از مدرسه نگهداری خواهند شد

10. Bates, however, decided yesterday to play fair and own up about his mistress.
[ترجمه ترگمان]با این همه، دوشیزه بیتس دیروز تصمیم گرفت خودش را منصفانه بازی کند و در مورد معشوقه اش حرف بزند
[ترجمه گوگل]باتز، با این حال، دیروز تصمیم گرفت که در مورد معشوقه خود عادلانه بازی کند

11. Almost every environmental organization would have to own up to the occasional creative exaggeration of the facts.
[ترجمه ترگمان]تقریبا هر سازمان زیست محیطی باید خود را به the خلاقانه از حقایق تبدیل کند
[ترجمه گوگل]تقریبا هر سازمان زیست محیطی باید به اغراق و اغراق و اغراق آمیز بودن واقعیت ها باشد

12. Not if you own up to it, anyway.
[ترجمه ترگمان] به هر حال، نه اگه خودت بخوای
[ترجمه گوگل]نه، اگر صاحب آن هستید، به هر حال

13. The law permits foreign investors to own up to 25% of British companies.
[ترجمه ترگمان]این قانون به سرمایه گذاران خارجی اجازه می دهد تا ۲۵ درصد از شرکت های انگلیسی را تشکیل دهند
[ترجمه گوگل]این قانون سرمایه گذاران خارجی را تا 25 درصد از شرکت های بریتانیایی را به خود اختصاص می دهد

14. People will respect you more if you own up to your problem.
[ترجمه ترگمان]اگر به مشکل خودت برسی، مردم بیشتر به تو احترام می گذارند
[ترجمه گوگل]اگر شما به مشکل خود برسید مردم بیشتر به شما احترام می گذارند

پیشنهاد کاربران

کار اشتباهی رو گردن گرفتن

Own up means take responsibility

مسئولیت کاری را پذیرفتن


کلمات دیگر: