1. He acts as a middleman for British companies seeking contracts in the Gulf.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک واسطه برای شرکت های انگلیسی که به دنبال قرارداد در خلیج فارس هستند عمل می کند
[ترجمه گوگل]او به عنوان واسطه برای شرکت های بریتانیایی به دنبال قرارداد در خلیج می باشد
2. Some factories have cut out the middleman and sell their products directly to customers.
[ترجمه ترگمان]برخی کارخانه ها این واسطه را قطع کرده و محصولاتشان را مستقیما به مشتریان می فروشند
[ترجمه گوگل]برخی از کارخانجات واسطه را قطع کرده و محصولات خود را به طور مستقیم به مشتریان می فروشند
3. Why don't they cut out the middleman and let us do it ourselves?
[ترجمه ترگمان]چرا the رو قطع نکنن و به ما اجازه بدن که این کار رو خودمون انجام بدیم؟
[ترجمه گوگل]چرا آنها واسطه را نمی گیرند و اجازه می دهند خودمان آن را انجام دهیم؟
4. He acted as a middleman in discussions between the two companies.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان واسطه در مذاکرات بین دو شرکت عمل کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان واسطه در بحث بین دو شرکت عمل کرد
5. He acts as middleman for companies seeking contracts abroad.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان واسطه برای شرکت های جویای قرارداد در خارج از کشور عمل می کند
[ترجمه گوگل]او به عنوان واسطه برای شرکت هایی که به دنبال قراردادهای خارج از کشور هستند عمل می کند
6. The firm sells through a middleman because it does not have its own sales force.
[ترجمه ترگمان]شرکت از طریق یک واسطه به فروش می رسد، زیرا این شرکت نیروی فروش خود را ندارد
[ترجمه گوگل]این شرکت از طریق یک واسطه به فروش میرسد، زیرا نیروی فروش خود را ندارد
7. This cuts out the currency board as middleman, and has a similar economic effect.
[ترجمه ترگمان]این امر به عنوان واسطه، هیات مدیره واحد پول را حذف می کند و دارای یک اثر اقتصادی مشابه است
[ترجمه گوگل]این صندوق ارز را به عنوان واسطه برمی گزیند و دارای اثر اقتصادی مشابه است
8. Cawthorne seems to have cut out the middleman.
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد \"Cawthorne\" رابط رو قطع کرده
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد Cawthorne واسطه را قطع کرده است
9. While the synapse is only an inefficient chemical middleman in what are otherwise efficient electrical processes, it is a malleable middleman.
[ترجمه ترگمان]در حالی که سیناپس تنها یک واسطه شیمیایی ناکافی در چیزی است که در غیر این صورت فرایندهای الکتریکی کارآمد هستند، این یک واسطه malleable است
[ترجمه گوگل]در حالی که سیناپس فقط یک واسطه شیمیایی ناکارآمد است در آنچه که در آن فرآیندهای الکتریکی کارآمد است، یک واسطه ی قابل خوابیده است
10. The new plan would eliminate the mandated middleman and allow retailers to buy directly from suppliers.
[ترجمه ترگمان]این برنامه جدید، واسطه را حذف خواهد کرد و به خرده فروشان اجازه می دهد تا مستقیما از تامین کنندگان خریداری کنند
[ترجمه گوگل]طرح جدید، واسطه مجاز را از بین می برد و اجازه می دهد تا خرده فروشان به طور مستقیم از تامین کنندگان خرید کنند
11. Stanley worked as a middleman on U. S. and Soviet business deals.
[ترجمه ترگمان](استنلی)به عنوان یک واسطه در آمریکا کار می کرد اس و معاملات تجاری شوروی
[ترجمه گوگل]استنلی به عنوان واسطه در U S و معاملات تجاری اتحاد جماهیر شوروی کار کرد
12. A manufacturer who uses a middleman who resells to the consumer is paddling around in a three-level channel of distribution.
[ترجمه ترگمان]یک تولیدکننده که از یک واسطه استفاده می کند، با استفاده از یک واسطه، در یک کانال سه سطحی در حال پارو زدن است
[ترجمه گوگل]تولید کننده ای که از واسطه ای استفاده می کند که به مصرف کننده فروخته می شود در یک کانال توزیع سه سطح قرار دارد
13. The ECB would then operate a middleman, matching deposit - rich institutions with banks that need to borrow.
[ترجمه ترگمان]بانک مرکزی اروپا سپس با بانک هایی که نیاز به قرض کردن دارند، یک واسطه استخدام می کنند
[ترجمه گوگل]سپس بانک مرکزی اتحادیۀ اروپا را واسطه می کند که با نهادهای غنی با سپرده گذاری مناسب با بانک هایی که باید قرض بگیرند، عمل کند
14. The middleman does not have goods himself.
[ترجمه ترگمان]مرد رابط نباید خودش کالا داشته باشه
[ترجمه گوگل]واسطه شخصی خود را ندارد
15. The customer can get more benefit without the middleman.
[ترجمه ترگمان]مشتری می تواند سود بیشتری بدون واسطه دریافت کند
[ترجمه گوگل]مشتری می تواند بدون واسطه سود بیشتری به دست آورد