1. . . a forlorn, haunting plaint.
[ترجمه ترگمان] چه شکوه و اندوه بار آور
[ترجمه گوگل] فریب خورده، پریشان نشدن
2. That dinner makes Ding Lei special plaint: In Chongqing the chaffy dish that has in the most well-known chaffy dish store, unexpectedly is this pig blood probable is there a problem?
[ترجمه ترگمان]آن شام شکایت ویژه ای دارد: در چانگ کینگ، غذای chaffy که در معروف ترین فروشگاه غذاهای chaffy دیده می شود، به طور غیر منتظره ای این یک مشکل خون خوک است؟
[ترجمه گوگل]این شام باعث می شود دیینگ لی نکته خاص در Chongqing ظرف chaffy که در فروشگاه غذاهای شناخته شده شناخته شده است، به طور غیر منتظره این احتمال خون خوک مشکل وجود دارد؟
3. Educated youth by it is to plaint oneself are broken cannot so, must seek a breakthrough.
[ترجمه ترگمان]جوانان تحصیل کرده از آن رنج می برند که از خود شکایت نکنند، این طور نیست، باید به دنبال یک پیشرفت باشد
[ترجمه گوگل]جوانان تحصیل شده توسط آن این است که خودشان را شکسته اند شکسته نمی تواند، باید به دنبال دستیابی به موفقیت است
4. I often had this kind of plaint.
[ترجمه ترگمان]من اغلب این شکایت را داشتم
[ترجمه گوگل]من اغلب این نوع عذاب را داشتم
5. Perhaps you should plaint what the high - tech technology of this world develops is really fast.
[ترجمه گل گلاب] شاید شما باید از دنیای تکنولوژی ( های - تک ) که انقدر سریع پیشرفت میکند، شکایت کنید.
[ترجمه ترگمان]شاید شما باید شکایت کنید که تکنولوژی برتر این جهان واقعا سریع رشد می کند
[ترجمه گوگل]شاید شما باید آنچه را که تکنولوژی پیشرفته این جهان در حال توسعه است ببندد بسیار سریع است
6. To him I will bring my plaint.
[ترجمه ترگمان]من شکایت خود را به او خواهم داد
[ترجمه گوگل]به او شکایت خواهم کرد
7. It was invested with the woe of unnumbered generations, this plaint by which Buck was so strangely stirred.
[ترجمه ترگمان]این شکوه و شکوه نسل های بی شمار، که باک از آن به نحو عجیبی تکان می خورد، سرمایه گذاری شده بود
[ترجمه گوگل]این با وحشت نسل های نامتناسب سرمایه گذاری شد، این عذاب که بوک به طرز عجیب و غریبی متصل می شد
8. Even singer like Man Wenjun takes drug, it is normal for people to plaint that the entertainment circle is a great dye vat.
[ترجمه ترگمان]حتی خواننده مانند مردی که معتاد به مواد مخدر است، برای مردم عادی است که شکایت کنند که چرخه سرگرمی یک مالیات بر ارزش افزوده بزرگ است
[ترجمه گوگل]حتی خواننده مانند من Wenjun مواد مخدر مصرف می کند، برای مردم عادی است که دایره سرگرمی یک رنگ رنگی عالی است
9. But sometimes it is invaded by unnamable sorrows and filled with plaint of life.
[ترجمه ترگمان]اما گاه با اندوه unnamable مورد هجوم قرار می گیرد و از شکوه و شکوه زندگی مالامال می شود
[ترجمه گوگل]اما گاهی اوقات با غم و اندوه های ناخوشایند و پر از عذاب زندگی پر شده است
10. But I would not sadden you by the mortal plaint.
[ترجمه ترگمان]اما از این شکایت فانی ناراحت نمی شوم
[ترجمه گوگل]اما من با عصبانیت وحشیانه تو را ناراحت نمی کنم
11. Work one year, did not make next money? This is many farmers plaint and doubt.
[ترجمه ترگمان]یک سال کار کنید، پول بعدی را make؟ بسیاری از کشاورزان شکوه و تردید می کنند
[ترجمه گوگل]یک سال کار کردید، پول بعدی را نگرفتید؟ این کشاورزان زیادی شک و تردید دارند