کلمه جو
صفحه اصلی

irrevocable


معنی : قطعی، لازم، غیر قابل فسخ
معانی دیگر : بی برگشت، لازم الاجرا، لغونشدنی، فسخ نشدنی، بائن، غیر قابل فس، در مورد عقد لازم

انگلیسی به فارسی

غیر قابل فسخ، (در مورد عقد) لازم، قطعی


انگلیسی به انگلیسی

• irreversible, unchangeable, unalterable, final
actions or decisions that are irrevocable cannot be stopped or changed; a formal word.

صفت ( adjective )
مشتقات: irrevocably (adv.), irrevocability (n.)
• : تعریف: impossible to take back, undo, or cancel.
متضاد: revocable

- She'd said those terrible things, and no matter how much she regretted them, they were irrevocable.
[ترجمه ترگمان] او این چیزهای وحشتناک را گفته بود و مهم نبود که چقدر از آن ها متاسف است، برگشت ناپذیر بودند
[ترجمه گوگل] او می گفت این چیزهای وحشتناک و مهم نیست که چقدر از آنها پشیمان شده اند، آنها بی فایده بودند

دیکشنری تخصصی

[حقوق] غیر قابل فسخ، غیر قابل برگشت، قطعی، لازم

مترادف و متضاد

قطعی (صفت)
absolute, decisive, definite, definitive, certain, final, unconditional, critical, decretive, decretory, positive, categorical, sure, last, categoric, conclusive, deterministic, trenchant, decided, magistral, terminative, peremptory, uncompromising, irrevocable

لازم (صفت)
obligatory, necessary, necessitous, needful, incumbent, intransitive, irrevocable

غیر قابل فسخ (صفت)
irrevocable

fixed, unchangeable


Synonyms: certain, changeless, constant, doomed, established, fated, final, immutable, indelible, inevitable, invariable, irremediable, irretrievable, irreversible, lost, permanent, predestined, predetermined, settled, unalterable, unrepealable, unreversible


Antonyms: alterable, changeable, reversible, revocable


جملات نمونه

1. an irrevocable decision
تصمیم غیر قابل لغو

2. He said the decision was irrevocable.
[ترجمه ترگمان]گفت که تصمیم قطعی است
[ترجمه گوگل]وی گفت که این تصمیم غیرقابل برگشت است

3. His life was set on an irrevocable course.
[ترجمه ترگمان]زندگی او در مسیر غیرقابل فسخ قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]زندگی او بر روی یک دوره غیرقابل برگشت بود

4. The people, by a tacit and irrevocable act of delegation, had handed over their powers to the monarch.
[ترجمه ترگمان]ملت، به وسیله عمل ضمنی و غیرقابل فسخ تفویض اختیارات، اختیارات خود را به پادشاه واگذار کرده بود
[ترجمه گوگل]مردم، با یک عمل غیرمستقیم و غیرقابل مجاز، قدرت خود را به پادشاه تحویل دادند

5. Old age was a phase of irrevocable and inevitable decline.
[ترجمه ترگمان]پیری یک مرحله برگشت ناپذیر و اجتناب ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]سالخوردگی یک مرحله از کاهش قابل توجه و غیرقابل اجتناب بود

6. Provision must be made for the irrevocable emergency destruction of stored, undelivered messages, where necessary and when needed.
[ترجمه ترگمان]تبصره باید برای انهدام اضطراری irrevocable، پیغام های undelivered، که در صورت نیاز و در صورت نیاز ضروری است، تهیه شود
[ترجمه گوگل]باید در صورت لزوم و در صورت لزوم، قطعنامه های ذخیره شده و غیرمستقیم تخریب ناپذیر ضروری صورت گیرد

7. Her decision was immediate and irrevocable.
[ترجمه ترگمان]تصمیمش فوری و برگشت ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]تصمیم او فوری و غیرقابل برگشت بود

8. Following consolidation, farmers would have irrevocable freehold tenure to their land.
[ترجمه ترگمان]پس از تحکیم، کشاورزان ملک اربابی irrevocable را به زمین خود خواهند داشت
[ترجمه گوگل]پس از تثبیت، کشاورزان حق مالکیت مستقل خود را به زمین خود دارند

9. Its main contention is that there is no irrevocable conflict of interest between the different parties.
[ترجمه ترگمان]بحث اصلی آن این است که هیچ تضاد برگشت ناپذیر بین طرفین اختلاف وجود ندارد
[ترجمه گوگل]موضع اصلی آن این است که هیچ گونه مناقشه غیر قابل انکار میان احزاب مختلف وجود ندارد

10. Article 17 An offer, even if it is irrevocable, is terminated when a rejection reaches offeror.
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۷ یک پیشنهاد، حتی اگر برگشت ناپذیر باشد، هنگامی که a به offeror رسد خاتمه می یابد
[ترجمه گوگل]ماده 17 پیشنهاد، حتی اگر آن را غیرقابل برگشت، پایان می یابد زمانی که رد به ارائه دهنده

11. No, our parting is final and irrevocable.
[ترجمه ترگمان]نه، جدایی نهایی و برگشت ناپذیر است
[ترجمه گوگل]نه، تقسیم ما نهایی و غیرقابل برگشت است

12. We usually accept payment by irrevocable l against shipping document.
[ترجمه ترگمان]ما معمولا payment را با سند حمل و نقل قبول می کنیم
[ترجمه گوگل]ما معمولا با سند حمل و نقل غیرقابل برگشت می پذیریم

13. I believe that. But an irrevocable L/C gives the seller the extra protection of the banker's guarantee while under D/P or D/A system, there is no guarantee for payment.
[ترجمه ترگمان]من این را باور دارم اما یک L L \/ C برگشت ناپذیر، به فروشنده این ضمانت را می دهد که در زمان تحت سیستم D \/ P یا D \/ A، تضمینی برای پرداخت وجود ندارد
[ترجمه گوگل]من معتقدم که اما یک L / C غیرقابل مجاز به فروشنده حفاظت اضافی از تضمین بانکدار در حالی که تحت سیستم D / P یا D / A، هیچ تضمینی برای پرداخت وجود ندارد

14. You must be aware that irrevocable letter of credit gives the exporter of a banker's guarantee.
[ترجمه ترگمان]شما باید اطلاع داشته باشید که این نامه از اعتبار یک صراف را تضمین می کند
[ترجمه گوگل]شما باید آگاه باشید که اعتبار نامعقول برای صادر کننده تضمین بانکدار است

15. Our terms of payment are by irrevocable L sight draft against presentation of shipping documents.
[ترجمه ترگمان]اصطلاحات ما برای پرداخت به صورت پیش نویس sight L در برابر ارائه اسناد حمل و نقل است
[ترجمه گوگل]شرایط پرداخت ما با پیشنهادی غیرقابل برگشتی L در مقابل ارائه اسناد حمل و نقل است

an irrevocable decision

تصمیم لغونشدنی


پیشنهاد کاربران

برگشت ناپذیر
غیرقابل برگشت
تغییر ناپذیر
مثال: irrevocable harm = آسیب برگشت ناپذیر ؛ یعنی دیگر نمی توان آن را به حالت قبل بازگرداند و شاید بتوان گفت که دیگر جبران نمی شود.

غیر قابل برگشت

برگشت ناپذیر

It suddenly struck her that having a baby was an irrevocable step
. . . یه مرحله برگشت ناپذیره



Not able to be changed
Not able to be reversed
Not able to be recovered

تغییر ناپذیر
عوض نشدنی
یهبودی ناپذیر
مطلق
نهایی و قطعی

absolute
unchangeable
permanent and lasting
final




حقوق: بلاعزل ( در امور وکالت )

جبران ناپذیر


کلمات دیگر: