کلمه جو
صفحه اصلی

forensic medicine


پزشکی قانونی، کالبدسنجی، پزشکی ستیهشی، مرده پژوهی (medical jurisprudence هم می گویند)، طب قانونی

انگلیسی به فارسی

پزشکی قانونی، کالبدسنجی، پزشکی ستیهشی، مرده پژوهی (medical jurisprudence هم می‌گویند)


پزشکی قانونی


انگلیسی به انگلیسی

• science concerned with the application of medical facts to legal issues

اسم ( noun )
• : تعریف: the application of expert medical knowledge to questions of law.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] پزشکی قانونی

جملات نمونه

1. Apart from criminal investigation techniques, students learn forensic medicine, philosophy and logic.
[ترجمه ترگمان]به غیر از فنون تحقیقات جنایی، دانش آموزان پزشکی قانونی، فلسفه و منطق را می آموزند
[ترجمه گوگل]صرف نظر از روش های تحقیق جنایی، دانش آموزان پزشکی قانونی، فلسفه و منطق را می آموزند

2. When she'd first qualified in forensic medicine he'd been a young sergeant.
[ترجمه ترگمان]وقتی اولین بار در پزشکی قانونی موفق شد، یک گروهبان جوان بود
[ترجمه گوگل]وقتی او ابتدا در پزشکی قانونی واجد شرایط بود، او یک گروهبان جوان بود

3. The practice of this model was introduced by forensic medicine examples.
[ترجمه ترگمان]عمل این مدل با نمونه های پزشکی قانونی معرفی شد
[ترجمه گوگل]عمل این مدل با نمونه پزشکی قانونی معرفی شد

4. Clinical forensic medicine belongs to applied medicine science.
[ترجمه ترگمان]پزشکی قانونی بالینی به علم پزشکی کاربردی تعلق دارد
[ترجمه گوگل]پزشکی قانونی پزشکی متعلق به علم پزشکی کاربردی است

5. Forensic medicine: Science of applying medical knowledge to legal questions.
[ترجمه ترگمان]پزشکی قانونی: علم به کار بردن دانش پزشکی به سوالات قانونی
[ترجمه گوگل]پزشکی قانونی: علم استفاده از دانش پزشکی به سوالات حقوقی

6. Conclusion: Grading of tetramine poisoning is useful for forensic medicine identification of injury degree.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: مسمومیت با مسمومیت tetramine برای شناسایی پزشکی قانونی درجه آسیب مفید است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: مقایسه مسمومیت تترامین در تشخیص بیماری های قلبی عروق کشت خونی مفید است

7. Many crimes could not be solved without using forensic medicine.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از جنایت ها را نمی توان بدون استفاده از پزشکی قانونی حل کرد
[ترجمه گوگل]بسیاری از جرایم بدون استفاده از پزشکی قانونی قابل حل نیستند

8. A specialist in forensic medicine was called as a witness in the murder trial.
[ترجمه ترگمان]یه متخصص در پزشکی قانونی به عنوان شاهد پرونده قتل شناخته شد
[ترجمه گوگل]یک متخصص پزشکی قانونی به عنوان شاهد در پرونده قتل نامگذاری شد

9. They are also found widespread application to the forensic medicine.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین کاربرد گسترده ای در پزشکی قانونی پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها نیز به طور گسترده در پزشکی قانونی یافت می شوند

10. The poor peasent's son worked his way through difficulties and finally became a specialist in forensic medicine.
[ترجمه ترگمان]پسر بیچاره peasent با دشواری ها به راه خود ادامه داد و در نهایت به یک متخصص پزشکی قانونی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]پسران فقیر فقیر از طریق مشکلات خود راه خود را طی کردند و در نهایت به متخصص پزشکی قانونی تبدیل شدند

11. Objective To provide reference data for selecting the talent of sports, anthropology and forensic medicine.
[ترجمه ترگمان]هدف فراهم کردن داده های مرجع برای انتخاب استعداد ورزشی، انسان شناسی و پزشکی قانونی
[ترجمه گوگل]هدف ارائه اطلاعات مرجع برای انتخاب استعداد ورزش، انسان شناسی و پزشکی قانونی

12. Objective To investigate law of development of Chrysomyia megacephala in natural condition, and to probe its application in forensic medicine.
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد قانون توسعه of megacephala در شرایط طبیعی و بررسی کاربرد آن در پزشکی قانونی
[ترجمه گوگل]هدف بررسی قوانین توسعه Chrysomyia megacephala در شرایط طبیعی و بررسی کاربرد آن در پزشکی قانونی است

13. Conclusion: The law students prevalently enjoy the courses of forensic medicine, and they are more interested in the knowledge of forensic pathology.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: دانشجویان قانون از دوره های پزشکی قانونی بهره مند خواهند شد و آن ها بیشتر به دانش پزشکی قانونی علاقمند هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: دانشجویان حقوق بطور گسترده از دوره های پزشکی قانونی لذت می برند و بیشتر در معرض آسیب شناسی قانونی قرار دارند


کلمات دیگر: