کلمه جو
صفحه اصلی

pending


معنی : تا زمانی که، در طی، در مدت
معانی دیگر : بلاتکلیف، در دست انجام (یا مطالعه یا داوری و غیره)، در شرف وقوع، قریب الوقوع، زود آیند، (در) طی، (در) حین، تا، معلق، آویخته، امر معلق، متکی

انگلیسی به فارسی

درطی، درمدت، تازمانی که، امر معلق، متکی


انگلیسی به انگلیسی

حرف اضافه ( preposition )
(1) تعریف: in the period of waiting; until.

- pending a decision from the court
[ترجمه ترگمان] در انتظار تصمیم دادگاه
[ترجمه گوگل] در انتظار تصمیم گیری از دادگاه

(2) تعریف: in the period during.

- pending these deliberations
[ترجمه ترگمان] در حال بررسی این مذاکرات
[ترجمه گوگل] در انتظار این بحث ها
صفت ( adjective )
(1) تعریف: awaiting action or a decision.
متضاد: closed
مشابه: up in the air

- our pending proposal
[ترجمه ترگمان] پیشنهاد معوقه ما
[ترجمه گوگل] پیشنهاد ما در انتظار است
- the pending legislation
[ترجمه ترگمان] قانون معلق
[ترجمه گوگل] قوانین در حال انتظار

(2) تعریف: about to happen; imminent.

- the pending storm
[ترجمه ترگمان] طوفان معلق می شه
[ترجمه گوگل] طوفان در حال انتظار

• imminent, impending; awaiting decision, undecided; incomplete, unfinished
until, up to that time that -; during
something that is pending is going to happen or be dealt with soon; a formal word.
if something is done pending a future event, it is done before that event happens, when the situation may change; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] مطروح، در دست رسیدگی، بلاتکلیف

مترادف و متضاد

تا زمانی که (صفت)
pending

در طی (حرف اضافه)
during, pending

در مدت (حرف اضافه)
within, for, during, pending

about to happen


Synonyms: awaiting, continuing, dependent, forthcoming, hanging, imminent, impending, indeterminate, in line, in the balance, in the offing, in the works, ominous, on board, on line, pensile, undecided, undetermined, unsettled, up in the air


Antonyms: improbable, unlikely


جملات نمونه

pending his arrival

تا ورود او


pending the review

در اثنای بازبینی


a pending lawsuit

دعوی حقوقی در حال رسیدگی


1. pending his arrival
تا ورود او

2. pending the review
در اثنای بازبینی

3. a pending lawsuit
دعوی حقوقی در حال رسیدگی

4. Sales of the drug have been stopped, pending further research.
[ترجمه ترگمان]فروش مواد مخدر متوقف شده است و تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام شده است
[ترجمه گوگل]فروش مواد مخدر متوقف شده است، در انتظار تحقیقات بیشتر

5. None of the four people killed was identified pending notification of relatives.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این چهار نفر کشته نشدند که در انتظار اطلاع بستگان کشته شدند
[ترجمه گوگل]هیچکدام از چهار نفر کشته شده در معرض اعلام خواسته های خویش شناسایی نشدند

6. Pending his return let us get everything ready.
[ترجمه ترگمان]منتظر بازگشت او، همه چیز آماده است
[ترجمه گوگل]در انتظار بازگشت به ما اجازه می دهیم همه چیز آماده شود

7. In 198 the court had 600 pending cases.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ دادگاه ۶۰۰ مورد معلق داشت
[ترجمه گوگل]در سال 198 دادگاه 600 پرونده مورد انتظار را داشت

8. There were whispers that a deal was pending.
[ترجمه ترگمان]زمزمه هایی بود که قرار بود معامله انجام شود
[ترجمه گوگل]نجوایی وجود داشت که یک معامله در انتظار بود

9. The accused was released on bail pending trial.
[ترجمه ترگمان]این متهم پس از محاکمه به قید وثیقه آزاد شد
[ترجمه گوگل]متهم به اتهام محاکمه آزاد شد

10. The item is Patent Pending No. 91205
[ترجمه ترگمان]این مورد معلق در انتظار شماره ۹۱۲۰۵ است
[ترجمه گوگل]این مورد ثبت اختراع در انتظار شماره 91205 است

11. She has been released on bail pending further enquiries.
[ترجمه ترگمان]او در تحقیقات بیشتر به قید وثیقه آزاد شده است
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که اطلاعات بیشتری در اختیار ندارد، آزاد شده است

12. The matter is still pending in court.
[ترجمه ترگمان]این موضوع هنوز در دادگاه در حال رسیدگی است
[ترجمه گوگل]موضوع هنوز در دادگاه در حال بررسی است

13. Nine cases are still pending.
[ترجمه ترگمان]نه مورد هنوز در حال انتظار هستند
[ترجمه گوگل]نه پرونده هنوز در انتظار است

14. A decision on this matter is pending.
[ترجمه ترگمان]تصمیمی که در مورد این موضوع گرفته شده است هنوز در حال بررسی است
[ترجمه گوگل]تصمیم در مورد این موضوع در انتظار است

15. He was freed on bail pending an appeal.
[ترجمه ترگمان]او پس از درخواست استیناف به قید وثیقه آزاد شد
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که تقاضای تجدید نظر شده بود، به طور قاچاقی آزاد شد

پیشنهاد کاربران

در مورد اختراعات: در انتظار ثبت

پا در هوا

در متون حقوقی پیشرفته معنای"پرونده یاکیس در حال بررسی یا رسیدگی میدهد".

در دست اقدام

پیش رو

قریب الوقوع
در انتظار

وقتی دارید یه چیزی را دانلود میکنید احتمال داره بنویسه pending
یعنی" درحال انجام" "در انتظار" "در دست احداث یا اقدام" "منتظر دانلود"
.
• imminent, impending; awaiting decision, undecided; incomplete, unfinished
• until, up to that time that - ; during
• something that is pending is going to happen or be dealt with soon; a formal word.
• if something is done pending a future event, it is done before that event happens, when the situation may change; a formal word.

- تا زمانِ . . .
- تا زمانِ انجامِ . . .
- در حال رسیدگی، در حال انجام، بلاتکلیف

- به مثال های زیر توجه کنید:

- There were whispers that a deal was pending
شایعاتی وجود داشت مبنی بر اینکه معامله ای در حالِ انجام بود.

- Pending his return let us get everything ready
تا زمانِ بازگشت او، به ما اجازه دهید تا همه چیز را آماده کنیم.

- Sales of the drug have been stopped, pending further research
تا زمانِ انجامِ تحقیقات بیشتر، فروش مواد مخدر متوقف شده است.

در پیش رو ، در آستانه رویداد

adj****about to happen or waiting to happen
There were whispers that a deal was pending.

preposition****used to say that one thing must wait until another thing happens:
The identity of the four people was not made public, pending ( the ) notification of relatives.

معوقه

در دست رسیدگی ، در دست بررسی

اقدامی، اقدام خواه


کلمات دیگر: