1. The state police assisted the municipal police in putting down the riot.
پلیس ایالتی در فرونشاندن شورش به پلیس شهری یاری رساند
2. There was only a mediocre turnout for the municipal elections.
تنها عده ی کمی در انتخابات شهری شرکت کردند
3. The municipal government placed a ban on parking during business hours.
شهرداری,پارک اتومبیل ها را در طول ساعات کاری ممنوع کرد
4. periodic municipal elections
انتخاب شهرداری هر چند وقت یکبار
5. the municipal building
ساختمان شهرداری
6. the municipal pier jetties out nearly a kilometer into the lake
اسکله ی شهرداری تقریبا یک کیلو متر در دریاچه پیش می رود.
7. the building must conform with the municipal regulations
ساختمان باید با مقررات شهرداری مطابقت داشته باشد.
8. He is in charge of the municipal housing project.
[ترجمه ترگمان]او مسئول پروژه خانه سازی شهری است
[ترجمه گوگل]او مسئول پروژه مسکن شهرداری است
9. The city is planning to build a municipal library.
[ترجمه ترگمان]این شهر در حال برنامه ریزی برای ساخت یک کتابخانه شهرداری است
[ترجمه گوگل]این شهر قصد دارد یک کتابخانه شهرداری ایجاد کند
10. An angry mob gathered outside the municipal building.
[ترجمه ترگمان]جمعیتی خشمگین در بیرون ساختمان شهرداری جمع شدند
[ترجمه گوگل]یک جمعیت عصبانی جمع شده در خارج از ساختمان شهرداری
11. Mr Charles was elected chairman of the municipal education committee.
[ترجمه ترگمان]آقای چارلز به عنوان رئیس کمیته آموزش شهرداری انتخاب شد
[ترجمه گوگل]آقای چارلز به عنوان رئیس کمیته آموزش شهری انتخاب شد
12. The municipal government laid off a park and a swimming pool on the lot.
[ترجمه ترگمان]دولت شهری یک پارک و یک استخر را روی زمین گذاشت
[ترجمه گوگل]دولت شهرداری یک پارک و یک استخر شنا را در بسیاری از پارک ها تخلیه کرد
13. The decor was reminiscent of a municipal arts-and-leisure centre.
[ترجمه ترگمان]این دکور، یادآور یک مرکز تفریح و تفریح شهری بود
[ترجمه گوگل]دکور یادآور یک مرکز تفریحی و تفریحی شهری بود
14. The municipal authorities here are preparing for food rationing.
[ترجمه ترگمان]مقامات شهرداری در اینجا برای سهمیه بندی غذا آماده می شوند
[ترجمه گوگل]مقامات شهرداری در حال حاضر برای تغذیه مواد غذایی آماده می شوند
15. He works in the municipal government.
[ترجمه ترگمان]او در دولت شهرداری کار می کند
[ترجمه گوگل]او در دولت شهری کار می کند
16. The municipal authorities have kept the roads up well.
[ترجمه ترگمان]مقامات شهرداری جاده ها را به خوبی حفظ کرده اند
[ترجمه گوگل]مقامات شهرداری، جاده ها را به خوبی نگه داشته اند
17. The municipal government has given its blessing to the plan of a new bridge.
[ترجمه ترگمان]دولت شهرداری برای طرح پل جدید دعای خیر کرده است
[ترجمه گوگل]حکومت شهرداری به طرح پل جدید خود را برکت داده است
18. The municipal government has decided to have a clampdown on building new business centre buildings.
[ترجمه ترگمان]دولت شهرداری تصمیم گرفته است که در ساخت ساختمان های مرکز تجاری جدید سختگیری بیشتری داشته باشد
[ترجمه گوگل]حکومت شهرداری تصمیم گرفته است که ساختمان ساختمان جدید کسب و کار را کاهش دهد
19. The municipal authorities gave the go-ahead for the march.
[ترجمه ترگمان]مقامات شهرداری برای راهپیمایی به پیش رو دادند
[ترجمه گوگل]مقامات شهرداری به دنبال راهپیمایی بودند