کلمه جو
صفحه اصلی

ministerial


معنی : اداری، وابسته به وزیر یا کشیش
معانی دیگر : وابسته به وزیر(ان) و وزارتخانه (ها)، وزیری، وزارتی، در سطح وزیران، مربوط به هیئت دولت، دیوانی، رجوع شود به: executive

انگلیسی به فارسی

وابسته به وزیر یا کشیش، اداری


وزیر امور خارجه، اداری، وابسته به وزیر یا کشیش


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a minister in the government or his office; of or pertaining to a religious minister or the services he renders, clerical, religious; helpful, instrumental
ministerial means relating to a government minister or ministry.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] غیر قضایی، اجرایی، اداری، وزارتی

مترادف و متضاد

اداری (صفت)
administrative, ministerial

وابسته به وزیر یا کشیش (صفت)
ministerial

جملات نمونه

1. ministerial duties
وظایف وزارت

2. ministerial talks will continue
مذاکرات وزیران ادامه خواهد داشت.

3. Ministerial colleagues were briefing against him.
[ترجمه ترگمان]همکاران وزیران در حال توضیح دادن علیه او بودند
[ترجمه گوگل]همکاران وزیران بر علیه او تعریف کردند

4. He reached ministerial level in the Diplomatic Service.
[ترجمه ترگمان]او به سطح وزرا در سرویس دیپلماتیک رسید
[ترجمه گوگل]او در سرویس دیپلماتیک به سطح وزیر رسید

5. Within months she was elevated to ministerial rank.
[ترجمه ترگمان]در عرض چند ماه او به مقام وزارتی ارتقا یافت
[ترجمه گوگل]در عرض چند ماه او را به مقام وزیر رسید

6. She has never held ministerial office.
[ترجمه ترگمان]او هیچ وقت دفتر وزارتی ندارد
[ترجمه گوگل]او هرگز دفتر وزارتخانه را اداره نکرده است

7. The prime minister is expected to reshuffle his ministerial team next month.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که نخست وزیر در ماه آینده گروه وزارتی خود را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]پیش بینی می شود که نخست وزیر در ماه آینده مجدد تیم وزیران خود را تغییر دهد

8. The project was approved at ministerial level.
[ترجمه ترگمان]این پروژه در سطح وزرا به تصویب رسید
[ترجمه گوگل]این پروژه در سطح وزیران تصویب شد

9. In this way the concept of ministerial responsibility is maintained.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، مفهوم مسئولیت وزرا حفظ می شود
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، مفهوم مسئولیت های وزارتخانه حفظ می شود

10. The full summer ministerial meeting scheduled for May 21 would review the position and policy for the remainder of the year.
[ترجمه ترگمان]نشست کامل وزرا که قرار است ۲۱ ماه مه برگزار شود موقعیت و سیاست باقیمانده سال را بررسی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]جلسه ملاقات های تابستانی تابستانی که برای 21 ماه مه برگزار می شود، موقعیت و سیاست های سال های گذشته را بررسی می کند

11. The vagueness of guidelines and frequent and inconsistent ministerial interventions were frustrating for management of nationalized boards.
[ترجمه ترگمان]ابهام دستورالعمل های و مداخله مکرر وزرا برای مدیریت هیات های ملی نا امید کننده بود
[ترجمه گوگل]ابهام رهنمودها و مداخلات مداخله مکرر و ناسازگار برای مدیریت هیئت های ملی شده ناامید کننده بود

12. A ministerial meeting in Venice agreed to this and in June work began to draft the treaties.
[ترجمه ترگمان]یک نشست وزرا در ونیز با این موضوع موافقت کرد و در ماه ژوئن شروع به تهیه پیش نویس این معاهدات کرد
[ترجمه گوگل]جلسه وزرای در ونیز با این موافقت کرد و در ماه ژوئن کار شروع به پیش نویس معاهدات کرد

13. Ministerial despotism could not be profitably run by clerical reactionaries ignorant of the financial world.
[ترجمه ترگمان]استبداد، استبداد، نمی تواند با کشیشان reactionaries که از دنیای مالی بی اطلاع است، اداره شود
[ترجمه گوگل]استبداد وزیران نمی تواند به طور سودآور توسط ریاست های رؤسای جمهوری که دغدغه دنیای مالی دارند نادیده گرفته شود

14. Several coalition partners who hold important ministerial portfolios have dug in their heels.
[ترجمه ترگمان]چندین نفر از شرکای ائتلافی که دارای پست وزارتی مهم هستند در پاشنه خود حفر شده اند
[ترجمه گوگل]تعدادی از شرکای ائتلافی که پرچم های مهم وزرا را در اختیار دارند، در پاشنه خود غرق شده اند

ministerial duties

وظایف وزارت


Ministerial talks will continue.

مذاکرات وزیران ادامه خواهد داشت.


پیشنهاد کاربران

مسئولیت اجرایی، مسئولیت اداری


کلمات دیگر: