1. The primary lesion is generally treated with pituitary surgery or irradiation, or both.
[ترجمه ترگمان]ضایعه اصلی عموما با عمل جراحی هیپوفیز و یا تابش یا هر دو درمان می شود
[ترجمه گوگل]ضایعه اولیه به طور کلی تحت عمل جراحی هیپوفیز یا تابش قرار می گیرد، یا هر دو
2. All were detected by comparison of the lesion at the follow-up visit with the previous photographic record.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها با مقایسه of در دیدار بعدی با سابقه عکاسی قبلی تشخیص داده شدند
[ترجمه گوگل]همه آنها با مقایسه ضایعه در بازدید پیگیری با سابقه عکاسی قبلی شناسایی شدند
3. Essentially, a much smaller lesion works just as well as the earlier ones but has many fewer side effects.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، یک ضایعه بسیار کوچک تر نیز همانند موارد قبلی عمل می کند اما تاثیرات جانبی کمتری دارد
[ترجمه گوگل]اساسا، ضایعه بسیار کوچکتر فقط به همان اندازه که در موارد قبلی عمل می کند، اما عوارض جانبی کمتری نیز دارد
4. The two patients in whom the lesion was not reached had ulcers located in the inferior and posterior wall of duodenal bulb.
[ترجمه ترگمان]دو بیمار که ضایعه در آن ها به دست نیامده بود، زخم هایی در دیواره پایینی و عقبی of داشت
[ترجمه گوگل]دو بیمار که در آنها ضایعه نداشتند زخمی در دیواره پایین تر و خلفی لوزه دوازدهه قرار داشت
5. In one patient the lesion was destroyed by hot biopsy forceps and further biopsy specimens were free from carcinoid infiltration.
[ترجمه ترگمان]در یک بیمار ضایعه با بیوپسی داغ از بین رفت و نمونه های further از نفوذ carcinoid آزاد شدند
[ترجمه گوگل]در یک بیمار ضایعه با فورسپس های بیوپسی داغ نابود شد و نمونه های بیوپسی بیشتری از نفوذ کرچوئیدی آزاد بودند
6. The characteristic lesion is similar in both horses and donkeys and is somewhat different from bovine parasitic bronchitis.
[ترجمه ترگمان]ضایعه ویژه در هر دو اسب و الاغ ها بسیار متفاوت از برونشیت انگلی انگلی است
[ترجمه گوگل]ضایعه مشخص در هر دو اسب و الاغ مشابه است و تا حدودی متفاوت از برونشیت انگلی گاو است
7. Her daughter suffered a brain lesion at birth.
[ترجمه ترگمان]دخترش در بدو تولد دچار ضایعه مغزی شد
[ترجمه گوگل]دخترش در هنگام تولد دچار ضایعه مغزی شده است
8. But the typical psychosurgery patient and typical brain lesion created is illustrated by some one like Edmund.
[ترجمه ترگمان]اما بیماری psychosurgery معمولی و ضایعه مغزی معمولی که ایجاد شده توسط کسی مثل ادموند نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]اما بیمار معمولی روان جراحی و ضایعه مغزی معمولی ایجاد شده توسط برخی از افرادی مانند ادموند نشان داده شده است
9. A brain lesion or injury usually causes some measure of spasticity, which is an interference factor preventing normal movement.
[ترجمه ترگمان]ضایعه مغزی یا جراحت معمولا باعث می شود که نوعی از spasticity به وجود آید که عامل تداخل است که از حرکت نرمال جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]ضایعه یا آسیب مغزی معمولا باعث کاهش میزان اسپاستیسیت می شود که یک عامل دخالت در جلوگیری از حرکت طبیعی است
10. What is the hidden lesion that is causing them?
[ترجمه ترگمان]the پنهان که موجب آن می شود چه هستند؟
[ترجمه گوگل]ضایعات پنهانی که باعث آنها می شود چیست؟
11. The lesion has been described as a volcano with central whitish discoloration projecting from an otherwise normal gastric mucosa.
[ترجمه ترگمان]ضایعه به عنوان یک آتشفشان با تغییر رنگ سفید رنگ که از یک mucosa شکمی معمولی دیگر بیرون زده است، توصیف شده است
[ترجمه گوگل]این ضایعه به عنوان یک آتشفشان با تغییر رنگ مرکزی سفید پوست توصیف شده است که از یک مخاط مخاطب معده معمولی تهیه شده است
12. Dieulafoy's lesion is a disease of mainly middle aged and elderly male patients.
[ترجمه ترگمان]ضایعه s یک بیماری عمدتا میان افراد میانسال و مسن است
[ترجمه گوگل]ضایعه Dieulafoy یک بیماری به طور عمده از بیماران مرد میانسال و سالمند است
13. These results suggest the involvement of platelet activating factor in the endothelin induced fibrinolytic activation and subsequently developed mucosal haemorrhagic lesion.
[ترجمه ترگمان]این نتایج حاکی از دخالت عامل فعال کردن پلاکت در فعال سازی fibrinolytic القا شده endothelin و متعاقبا ایجاد ضایعه \"mucosal دار\" است
[ترجمه گوگل]این نتایج نشان می دهد که عامل فاکتور فعال سازی پلاکت در فعال شدن فیبرینولیتیک ناشی از اندوتلین و پس از آن ضایعه هموراژیک مخاطی ایجاد شده است
14. The endoscopic concept of visible vessel includes several stages of the same lesion and even various types of lesions.
[ترجمه ترگمان]مفهوم endoscopic کشتی مریی چندین مرحله از یک ضایعه و حتی انواع مختلف ضایعات را شامل می شود
[ترجمه گوگل]مفهوم اندوسکوپی عروق مرئی حاوی چندین مرحله از یک ضایعه مشابه و حتی انواع ضایعات است
15. The treatment was satisfactorily performed in all patients despite some difficulties in reaching the lesion in 20% of them.
[ترجمه ترگمان]به رغم برخی مشکلات در رسیدن به ضایعه در ۲۰ % از آن ها، درمان بطور رضایت بخشی در تمام بیماران انجام شد
[ترجمه گوگل]درمان با رضایتمندی در تمام بیماران انجام شد، علیرغم برخی مشکلات در رسیدن به ضایعه در 20٪ آنها