1. The ruling of incompetency supported Costa Rica's interests in a way that a holding of material breach would not.
[ترجمه ترگمان]حاکم of منافع کاستاریکا را به گونه ای حمایت کرد که یک انبار مواد نقض شده بود
[ترجمه گوگل]حکم ناکارآمدی منافع کاستاریکا را به نحوی که منجر به نقض مادی نمی شد، حمایت کرد
2. The incompetency of the socialist society manifests itself in the fact that under prudent management the individual's interests do not agree with those of other individuals.
[ترجمه ترگمان]The جامعه سوسیالیستی، خود را در این واقعیت نشان می دهد که تحت مدیریت محتاطانه منافع فردی با افراد دیگر موافق نیستند
[ترجمه گوگل]عدم صلاحیت جامعه سوسیالیستی در این حقیقت است که منافع فردی با مدیریت احتیاطی با سایر افراد موافق نیستند
3. The incompetency of the Articles of Confederation for the management of the affairs of the Union at home and abroad was demonstrated to them by the painful and mortifying experience of every day.
[ترجمه ترگمان]اصول چهارگانه اصول کنفدراسیون برای مدیریت امور مربوط به اتحادیه در خانه و خارج توسط تجربه دردناک و دردآور هر روز به آن ها نشان داده شد
[ترجمه گوگل]بی عدالتی از مقررات کنفدراسیون برای مدیریت امور اتحادیه در داخل و خارج از کشور به وسیلۀ تجربه دردناک و ماتریکس هر روز نشان داده شد
4. Velopharyngeal incompetency defines as patients with essentially normal velopharyngeal structures, but they are unable to complete the velopharyngeal closure.
[ترجمه ترگمان]Velopharyngeal incompetency، بیمارانی را که اساسا دارای ساختارهای velopharyngeal معمولی هستند، تعریف می کند، اما قادر نیستند بسته بودن velopharyngeal را تکمیل کنند
[ترجمه گوگل]ناکارآمدی Velopharyngeal به عنوان بیمار با ساختارهای طبیعی ولوفارنکس طبیعی تعریف می شود، اما آنها قادر به تکمیل بستن Velopharyngeal نیستند
5. I have suffered a martyrdom from their incompetency and caprice.
[ترجمه ترگمان]من قربانی incompetency و هوس های آن ها شدم
[ترجمه گوگل]من شهادت را از ناسازگاری و غارت خود رنج می بردم
6. More recent cases demonstrate how the courts generally point to a number of factors in deeming incompetency.
[ترجمه ترگمان]موارد جدیدتر نشان می دهند که چگونه دادگاه ها به طور کلی به تعدادی از عوامل در deeming incompetency اشاره می کنند
[ترجمه گوگل]موارد اخیر بیشتر نشان می دهد که چگونه دادگاه به طور کلی به تعدادی از عوامل در عدم صلاحیت اشاره دارد
7. To their sharpened minds it was easy to conjure pictures of all kinds of incompetency and blindness and indeed, cowardice.
[ترجمه ترگمان]برای ذهن تیز آن ها این بود که تصاویر of و کورکورانه و در حقیقت بزدلی و بزدلی را بیان کنند
[ترجمه گوگل]به ذهنیت های تیز خود، تصاویری از انواع بی سوادی و نابینایی و در واقع، بی رحمانه، آسان بود
8. If you do not achieve on time, I cancel the job and hire a more competent guy, with no pay to you for incompetency.
[ترجمه ترگمان]اگر به زمان دست پیدا نمی کنید، شغل را لغو می کنم و یک فرد با صلاحیت بیشتری استخدام می کنم، بدون هیچ پرداختی به شما
[ترجمه گوگل]اگر به موقع دست نیافتید، کار من را لغو میکنید و یک پسر صالحتر را استخدام میکنید، بدون پرداختی به شما برای بی کفایتی
9. The new secretary is still unthaudio-videoailable at could work single-handedly air conditioningquireitionfriend incompetency may cause her to lose the job.
[ترجمه ترگمان]این منشی جدید هنوز هم unthaudio است - videoailable می تواند به تنهایی می تواند باعث از دست دادن شغل شود
[ترجمه گوگل]دبیر جدید هنوز نامحدود است و می تواند کار کند و به تنهایی قادر به انجام کارهای ناکارآمد می باشد
10. The authority of an agent may also be terminated by the mental incompetency of the principal or by his bankruptcy.
[ترجمه ترگمان]قدرت یک نماینده همچنین ممکن است با the ذهنی مدیر یا ورشکستگی او فسخ شود
[ترجمه گوگل]اختیار یک نماینده نیز ممکن است توسط عدم صلاحیت ذهنی مدیر یا ورشکستگی وی متوقف شود