1. The first concerned litigants in person.
[ترجمه ترگمان]اولین دعوی مربوط به دعوی در فرد
[ترجمه گوگل]اولین فردی که متهم به دعوا شده است
2. This deprived litigants of access to the United States' courts, although some had cases already pending before the federal courts.
[ترجمه ترگمان]این دعوی با وجود اینکه برخی از آن ها قبل از دادگاه های فدرال در حال تعلیق بودند، از طرفین دعوی محروم کننده اجازه دسترسی به دادگاه های ایالات متحده را داشت
[ترجمه گوگل]این افراد متعهد به دسترسی به دادگاه های ایالات متحده محروم بودند، اگرچه برخی از پرونده های پیش از این در دادگاه های فدرال مورد رسیدگی قرار گرفته بودند
3. Litigants still do not seem eager to save costs by mediating their disputes.
[ترجمه ترگمان]Litigants هنوز به نظر نمی رسد برای حفظ هزینه ها از طریق میانجی گری اختلافات خود هزینه ها را حفظ کنند
[ترجمه گوگل]متقاضیان هنوز هم مشتاق صرفه جویی در هزینه با واسطه کردن اختلافات خود هستند
4. This would give greater predictability to litigants and presumably effect a reduction in the amount of judicial time devoted to these matters.
[ترجمه ترگمان]این امر قابلیت پیش بینی بیشتر برای طرفین دعوی و احتمالا کاهش میزان زمان قضایی اختصاص داده شده به این موضوعات را می دهد
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که افراد متعهد به پیش بینی بیشتری دست یابند و احتمالا کاهش زمان قضائی این مسائل را کاهش می دهد
5. The personalized nature of disputes caused litigants to pursue all possible legal strategies even when it would have been more rational to compromise.
[ترجمه ترگمان]ماهیت شخصی اختلافات باعث شده تا طرفین دعوی حتی زمانی که برای سازش منطقی بود، تمام استراتژی های قانونی احتمالی را دنبال کنند
[ترجمه گوگل]ماهیت منحصر به فرد اختلافات باعث شده است که افراد متعهد به پیگیری تمامی استراتژی های حقوقی احتمالی حتی زمانی که مصالحه ای منطقی تر بوده اند
6. This is an important development, which allows litigants before domestic courts effectively to subpoena the Commission.
[ترجمه ترگمان]این یک توسعه مهم است که به طرفین دعوی در برابر دادگاه های داخلی اجازه می دهد تا به طور موثر کمیسیون را احضار کنند
[ترجمه گوگل]این یک پیشرفت مهمی است که اجازه می دهد تا متقاضیان دادرسی به طور موثری به کمیسیون رسیدگی کنند
7. Litigants should benefit from changes recommended by the Civil Justice Review to speed up and simplify civil cases.
[ترجمه ترگمان]Litigants باید از تغییرات توصیه شده توسط مجله عدالت مدنی برای تسریع و ساده سازی پرونده های مدنی بهره مند شوند
[ترجمه گوگل]طرفین باید از تغییراتی که از سوی دادرسی عدالت مدنی توصیه شده است، به منظور تسریع و ساده کردن پرونده های مدنی بهره مند شوند
8. Such men spoke in court on behalf of litigants and also stood surety for them when required.
[ترجمه ترگمان]چنین مردانی به نمایندگی از طرفین دعوی در دادگاه صحبت کردند و در صورت نیاز برای آن ها ضمانت کردند
[ترجمه گوگل]چنین افرادی در دادگاه از طرف دادخواهان سخن می گفتند و در صورت لزوم، آنها را ضمانت می کردند
9. They also performed similar functions for litigants in the eyre when the Common Bench was not in session.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین وظایف مشابهی را برای طرفین دعوی در the انجام دادند زمانی که هیات نمایندگی مشترک در جلسه نبود
[ترجمه گوگل]آنها همچنین در جلسه ای که در جلسه عمومی حضور نداشتند عمل می کردند
10. The judge must seriously peruse the litigant files, make investigation and study, and collect necessary evidence.
[ترجمه ترگمان]قاضی باید به طور جدی فایل های litigant را مطالعه کند، تحقیق و بررسی کند، و مدارک لازم را جمع آوری کند
[ترجمه گوگل]قاضی باید پرونده های قضایی را جدی بگیرد، تحقیقات و مطالعات را انجام دهد و شواهد لازم را جمع آوری کند
11. Litigant documents shall be delivered directly to the addressee in person.
[ترجمه ترگمان]اسناد litigant باید مستقیما به مخاطب در فرد تحویل داده شوند
[ترجمه گوگل]اسناد متقابل باید مستقیما به فرد فرستاده شود
12. For the practical case, if the litigant can prove for the defendant's products sold amount and the unit profit, then generally the defendant's profit can be calculated comparable accurately.
[ترجمه ترگمان]برای این مورد عملی، اگر the بتواند ثابت کند که محصولات متهم به مقدار و واحد سود فروخته اند، پس معمولا سود متهم را می توان با دقت مقایسه کرد
[ترجمه گوگل]برای مورد عملی، اگر طرفین می توانند برای محصول متهم مبلغ و سود واحد را ثابت کنند، به طور کلی سود متهم را می توان با دقت مقایسه کرد
13. To consumer, inform against or litigant accrual whether prep above nonfeasance ?
[ترجمه ترگمان]برای مصرف کننده، مطلع کردن یا litigant تعهدی که از nonfeasance بالاتر می رود؟
[ترجمه گوگل]آیا به مصرف کننده اطلاع داده می شود که در صورت عدم تعهد بودن در مورد مقابله با جرائم یا جبران خسارت؟
14. Let's assume for a moment that I am a litigant in your court.
[ترجمه ترگمان]بیا فرض کنیم که من در دادگاه شما یک مرافعه دارم
[ترجمه گوگل]بگذارید لحظه ای تصور کنیم که من در دادگاه شما یک دادخواست هستم
15. It is unclear whether or not he also continued acting for other litigants.
[ترجمه ترگمان]روشن نیست که آیا او همچنان به اقدام برای دیگر طرفین دعوی ادامه می دهد یا خیر
[ترجمه گوگل]معلوم نیست که آیا او همچنان برای سایر افراد متعهد عمل می کند یا خیر