لوازم شخصی، وسایل شخصی، وسایل شخصی tooth brushes, combs, shoes, and socks are among one's personal effects مسواک و شانه و کفش و جوراب جزو لوازم شخصی محسوب میشود
personal effects
لوازم شخصی، وسایل شخصی، وسایل شخصی tooth brushes, combs, shoes, and socks are among one's personal effects مسواک و شانه و کفش و جوراب جزو لوازم شخصی محسوب میشود
انگلیسی به فارسی
اثرات شخصی
لوازم شخصی، وسایل شخصی
انگلیسی به انگلیسی
اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: the personal belongings of an individual, esp. those worn or carried such as clothing, identification, keys, and the like.
• مشابه: property, stuff
• مشابه: property, stuff
• personal property, private belongings
دیکشنری تخصصی
[حقوق] اثاث شخصی، اموال (منقول) شخصی
مترادف و متضاد
personal belongings
Synonyms: bag and baggage, impedimenta, personal estate, personal items, personal property, worldly goods
جملات نمونه
1. He lost all his personal effects in the fire.
[ترجمه رویا] او تمام وسایل شخصی اش را در آتش سوزی از دست داد
[ترجمه ترگمان]او تمام اثرات شخصی خود را در آتش از دست داد[ترجمه گوگل]او تمام آثار شخصی اش را در آتش گرفت
2. On his release the police returned all his personal effects.
[ترجمه ترگمان]پس از آزادی وی، پلیس همه اثرات شخصی خود را پس گرفت
[ترجمه گوگل]پلیس پس از آزادی خود، تمام آثار شخصی خود را باز کرد
[ترجمه گوگل]پلیس پس از آزادی خود، تمام آثار شخصی خود را باز کرد
3. We should not insult them, take away their personal effects or try to exact recantations from them, but without exception should treat them sincerely and kindly.
[ترجمه ترگمان]ما نباید به آن ها توهین کنیم، تاثیرات شخصی خود را برداریم و یا سعی کنیم آن ها را از آن ها دقیق بگیریم، اما بدون استثنا باید با آن ها صادقانه و با مهربانی رفتار کنیم
[ترجمه گوگل]ما نباید آنها را توهین کنیم، اثرات شخصی خودمان را برداریم یا سعی کنیم دقیق تر از آنها بپردازیم، اما بدون استثنا، باید آنها را صادقانه و با مهربانی رفتار کنیم
[ترجمه گوگل]ما نباید آنها را توهین کنیم، اثرات شخصی خودمان را برداریم یا سعی کنیم دقیق تر از آنها بپردازیم، اما بدون استثنا، باید آنها را صادقانه و با مهربانی رفتار کنیم
4. After Alan's death, his mother received his personal effects .
[ترجمه ترگمان]بعد از مرگ الن، مادرش آثار شخصی خود را دریافت کرد
[ترجمه گوگل]پس از مرگ آلن، مادرش عواقب شخصی خود را به دست آورد
[ترجمه گوگل]پس از مرگ آلن، مادرش عواقب شخصی خود را به دست آورد
5. The insurance policy covers all baggage and personal effects.
[ترجمه ترگمان]بیمه بیمه همه وسایل و وسایل شخصی را تحت پوشش قرار می دهد
[ترجمه گوگل]سیاست بیمه شامل همه چمدانها و اموال شخصی است
[ترجمه گوگل]سیاست بیمه شامل همه چمدانها و اموال شخصی است
6. Don's few personal effects were in a suitcase under the bed.
[ترجمه ترگمان]چند اثر شخصی در یک چمدان در زیر تخت خواب قرار داشت
[ترجمه گوگل]چند اثر شخصی Don در یک چمدان زیر تخت بودند
[ترجمه گوگل]چند اثر شخصی Don در یک چمدان زیر تخت بودند
7. And so, amongst his personal effects are a number of papers.
[ترجمه ترگمان]و بنابراین، در میان اثرات شخصی اش، تعدادی سند وجود دارد
[ترجمه گوگل]و از این رو، در میان اثرات شخصی او تعدادی از مقالات وجود دارد
[ترجمه گوگل]و از این رو، در میان اثرات شخصی او تعدادی از مقالات وجود دارد
8. Tucker wants to know what's happening about Francis's personal effects.
[ترجمه ترگمان]\"تاکر\" می خواهد بداند در مورد اثرات شخصی فرانسیس چه اتفاقی دارد می افتد
[ترجمه گوگل]تاکر می خواهد بداند که در مورد اثرات شخصی فرانسیس چگونه اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]تاکر می خواهد بداند که در مورد اثرات شخصی فرانسیس چگونه اتفاق می افتد
9. Large green canvas portmanteau containing the personal effects of the late Victor Zenobia.
[ترجمه ترگمان]جامه دان بزرگ و سبز رنگی حاوی اثرات شخصی ویکتور Zenobia بود
[ترجمه گوگل]Portmanteau بوم سبز بزرگ حاوی آثار شخصی مرحوم ویکتور زنوبیا است
[ترجمه گوگل]Portmanteau بوم سبز بزرگ حاوی آثار شخصی مرحوم ویکتور زنوبیا است
10. Armistead died requesting that Hancock be given his personal effects for delivery to his family.
[ترجمه ترگمان]Armistead جان باخت و درخواست کرد که Hancock برای تحویل دادن به خانواده اش به او اجازه داده شود
[ترجمه گوگل]Armistead درگذشت و خواستار آن بود که هویت شخصی اش برای تحویل خانواده اش داده شود
[ترجمه گوگل]Armistead درگذشت و خواستار آن بود که هویت شخصی اش برای تحویل خانواده اش داده شود
11. Instead an intelligence officer had ploughed through Mills' personal effects and leafed through a random selection of files.
[ترجمه ترگمان]در عوض یک افسر اطلاعاتی عوارض شخصی میلز را رد کرده و یک انتخاب تصادفی از پرونده ها را ورق زد
[ترجمه گوگل]در عوض یک افسر اطلاعاتی از طریق آیتم های شخصی میلز شخم خورده و از طریق انتخاب تصادفی فایل ها برگشته است
[ترجمه گوگل]در عوض یک افسر اطلاعاتی از طریق آیتم های شخصی میلز شخم خورده و از طریق انتخاب تصادفی فایل ها برگشته است
12. The cops put the device in his personal effects bag.
[ترجمه ترگمان]پلیس ها دستگاه رو تو کیف personal گذاشتن
[ترجمه گوگل]پلیس دستگاه را در کیسه های شخصی خود قرار داده است
[ترجمه گوگل]پلیس دستگاه را در کیسه های شخصی خود قرار داده است
13. The Personal Effects Benefit only covers the trip outside the city where the Insured Person is Studying and the maximum insurance period for this benefit is 30 days per trip.
[ترجمه ترگمان]اثرات شخصی تنها سفر خارج از شهر را پوشش می دهد که در آن فرد insured مطالعه می کند و بیش ترین دوره بیمه برای این سود ۳۰ روز در هر سفر است
[ترجمه گوگل]مزایای منافع شخصی تنها سفر خارج از شهر که در آن بیمه شده است تحصیل می کند را پوشش می دهد و حداکثر مدت بیمه برای این مزایا 30 روز در هر سفر است
[ترجمه گوگل]مزایای منافع شخصی تنها سفر خارج از شهر که در آن بیمه شده است تحصیل می کند را پوشش می دهد و حداکثر مدت بیمه برای این مزایا 30 روز در هر سفر است
14. These are all my personal effects.
[ترجمه ترگمان]اینها همه اثرات شخصی من هستند
[ترجمه گوگل]اینها همه منافع شخصی من هستند
[ترجمه گوگل]اینها همه منافع شخصی من هستند
15. The watch and the perfume are both my personal effects.
[ترجمه ترگمان]ساعت و عطر هر دو تاثیرات شخصی من هستند
[ترجمه گوگل]تماشا و عطر من هر دو اثر شخصی من هستند
[ترجمه گوگل]تماشا و عطر من هر دو اثر شخصی من هستند
Tooth brushes, combs, shoes, and socks are among one's personal effects.
مسواک و شانه و کفش و جوراب جزء لوازم شخصی محسوب میشود.
پیشنهاد کاربران
وسایل و لوازم شخصی
لوازم و وسایل شخصی
کلمات دیگر: